خانم شمشیر گرها لطفاً بفرمایید در چه مقطعی تحصیل میکنید؟
در مقطع دکترای زبان و ادبیات فارسی تحصیل میکنم و عضو هیئتعلمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی، گروه پژوهشهای ایرانشناسی و اسلامشناسی هستم.
انگیزه شما برای تصحیح و تحقیق این اثر چه بوده است؟
این کار را میتوان درواقع، به ادامه رسالۀ دکتریام مربوط دانست. رسالهام دربارۀ «طبقات الصوفیه» خواجه عبدالله انصاری و بهطور خاص، ویژگیهای زبانی آن بهمنزله نمونهای از گونه زبانی هروی کهن بود که قسمت اصلی آن در سال ۱۳۹۴ توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شد. در همان موقع، بارها به نام «انیس المریدین و شمس المجالس» بهعنوان یکی از آثار منتسب به شیخ انصاری برخورد میکردم. بعد از انجام رساله، بررسیهای بیشتر را شروع کردم و وقتی متوجه موضوع این متن و اهمیت آن شدم و اینکه تاکنون، تصحیحی از آن ارائه نشده، دستبهکار شدم و خدا را شکر به نتیجه رسید.
موضوع اصلی این اثر چیست؟
این اثر، یکی از تفاسیر قرآن است که با توجه به شوق و همت ایرانیها در ارائه توضیح و تبیین مفاهیم قرآنی به زبان خود، در سنت تفسیر نگاری فارسی پیداشدهاند. ازآنجاکه عرفا، شناخت حقایق، ازجمله حقایق قرآنی را تنها از مسیر درک و دریافتهای ذوقی و باطنی ممکن میدانند و به ظواهر کتاب الهی ازجمله لغات و اصطلاحات و مباحث علوم قرآنی اعتنایی ندارند یا کمتر اعتنا دارند، بخشی از متون تفسیری در این شاخه از سنت تفسیر نگاری فارسی پدید آمد که اصطلاحاً از آنها بهعنوان «تفاسیر عرفانی» یاد میکنیم که تقریباً آغازش را باید قرن ششم دانست. در کنار عارفانی که بهطورکلی تفسیر همه آیات قرآن را در تفاسیر جامعی مثل «کشفالاسرار» و «عدهالابرار» مدنظر قرار دادهاند، برخی از عارفان با توجه به ظرفیت سوره حضرت یوسف (ع)، از حیثِ مضمون عشق و محبت و ساختار روایی و داستانی آن، بهطور خاص این سوره را برای بیان تأویلات، حکایات و اندیشههای عرفانی مناسب دانستند و تنها به تفسیر این سوره همت گماشتند. «الستین الجامع للطائف البساتین» از احمد بن زید طوسی، «حدایق الحقایق» از معینالدین فراهی، «کشفالارواح» پیرجمالی اردستانی و «اسرار العشق» اسدالله گلپایگانی از این آثار هستند. «انیس المریدین و شمس المجالس» نیز یکی از این آثار است که در جریان شناسی تفاسیر عرفانی، آن را باید ازجمله تفاسیر ذوقی و بهدوراز نمادپردازیهای دور از ذهن تحت تأثیر مکتب و اندیشهها و آثار ابن عربی دانست.
ساختار و محتوای اثر به چه شکل است؟
این متن به زبانی ساده و روان و بهدوراز آرایههای پیچیده و تکلفهای لفظی و معنایی، طوری است که خواننده را تا پایان با خودش همراه میکند؛ جنبه ذوقی و روایی در این تفسیر، همراه بارنگ شرعی و تاریخی است. شیوه مؤلف اینگونه است که بعد از ذکر هر آیه و ترجمهای مختصر از آن، به بیان حکایات تمثیلی، اخبار و روایات تاریخی و نکات عرفانی، میپردازد و گاهی آنها را با اشعاری فارسی و عربی، زینت میبخشد.
نویسنده اثر کیست و چه زمانی تألیف شده است؟
همانطور که عرض کردم این اثر منتسب به خواجه عبدالله انصاری است، اما با توجه به بحثهای مفصلی که در مقدمه میبینید، با توجه به قراین زبانی و محتوایی، اثبات کردهام که این تفسیر نمیتواند از شیخ انصاری باشد. مؤلفش معلوم نیست، اما با توجه به اختصاصاتی که شرح آنها در مقدمه آمده، حدس میزنیم که اثر، در اواخر قرن هفتم و نیمه اول قرن هشتم نوشتهشده باشد.
این اثر دارای چه ویژگیهایی است و اهمیت آن در چیست؟
نخست اینکه برای اولین بار استاد مجتبی مینوی در مجله سخن در سال ۱۳۳۲ به این اثر توجه کرده و بر اساس یادداشتهای ایشان، استاد فروزانفر هم در کتاب مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی، بر اهمیت این کتاب، ذیل نقل حکایتی از آن، اشاره میکند. دوم اینکه، متأسفانه تاکنون هیچ تصحیحی از آن به دست داده نشده و اکنون برای اولین بار این توفیق حاصلشده که این متن، به علاقهمندان ادب فارسی و فرهنگ قرآنی تقدیم شود. اهمیت دیگر کتاب، دلنشینی آن برای همه خوانندگان فارسیزبان است که به ساختار، مضمون و زبان متن برمیگردد. از طرفی، مضمون غالب عشق و محبت و از طرف دیگر، ساختار روایی و داستانی آن همراه با روایات عرفانی و حکایات تاریخیِ پیدرپی و همینطور زبان کهن و ساده متن، این تفسیر را شیرین و خواندنی کرده است. نقطه دیگر اهمیت کتاب، مباحث توصیفی و تحلیلی مفصلی است که در مقدمه، در خصوص معرفی اثر و جایگاه آن در میان تفاسیر عرفانی، صحت انتساب آن به خواجه عبدالله انصاری، مؤلف و دوره زمانی و حوزه جغرافیایی ِزندگی او، نسبت متن با اثری به نام «بحرالموده فی اسرار الموده»، روش تصحیح متن و اختصاصات آن در سه محورِ ویژگیهای محتوایی، زبانی و ادبی آن و همچنین، توضیحات و تعلیقات متن اصلی، بهویژه در شرح لغات و اصطلاحات متروک و نیز استخراج منابع احادیث آمده است.