نخستین شب قدر مصادف با نوزدهم ماه مبارک رمضان و همزمان با ضربت خوردن امام علی(ع) است ؛ «فزت و رب الکعبه» کلامی است که امام علی(ع) در سحرگاه نوزدهم ماه رمضان و هنگام ضربت خوردن بیان فرمودند، این جمله نشان از شادی امام بود یا از ناراحتی امام خبر میداد؟
حضرت علی(ع) نخستین پیشوای شیعیان و مظهر رستگاری است که در محراب عبادت، هدف کینه منافقان قرار گرفت و در هنگام فرود آمدن شمشیر جهل بر فرق مبارکش فرمود: «به خدای کعبه که رستگار شدم».از نظر انسانهایی مانند امام علی(ع) مرگ و شهادت از قفس و زندان این عالم رهایی یافتن و به نهایت آرزوی خود رسیدن است. خصوصاً وقتی که در عالیترین مراتب انسانیت قرار دارند و به مراتب عالی لقاء و رؤیت پروردگار خود رسیدهاند که حتی مرگ خود را شهادت و کشته شدن در راه امید و آرزوی خود قرار میدهند و بالاترین لقاء و رویت الهی برای آنها حاصل میشود.
مرگ بخشی از زندگی است، باید ما انسانها با آن خو بگیریم و از آن هیچ وحشتی نداشته باشیم، اما با وجود این، چرا برخی از آ ن هراس و واهمه دارند؟
مرگ هر چه که باشد و به هر صورت که تفسیر شود، حقیقتی انکار ناپذیر و رخدادی فراگیر است. و هر مخلوقی که پا به عرصة وجود بگذارد، سرانجام ناگریز از پذیرش آن است، چنان که امام علی(ع) فرمود: «لکل حیٍّ موتٌ» این جمله امام حاکی از آن است که مرگ نه تنها از انسان فاصله ندارد، بلکه بخشی از زندگی آدمی را تشکیل میدهد و این مرگ است که زندگی را برای انسان قابل فهم میکند، چراکه اگر زندگی ما انسانها با مرگ همجوار نبود، این قدر زندگی مورد توجه قرار نمیگرفت.
هر چند پدیده مرگ در متن زندگی انسان قرار دارد و هرگز بدون آن نمیتوان تصویری روشن از زندگی نشان داد، اما در یک پویش میدانی به دست میآید که تمامی مخلوقات از موجودات غول پیکر دریایی گرفته تا ریزترین موجودات خاکی و از جمله انسان، از مرگ واهمه دارند و از آن گریزانند، به حدی که برخی انسانها نه تنها از خود مرگ که حتی از کلمة مرگ هم میترسند.
دلیل ترس انسان از مرگ چیست؟
این که چرا انسانها از مرگ وحشت دارند نکاتی وجود دارد که قابل تأمل است؛ چراکه ترس انسان از مرگ به این دلیل است که او مرگ را پایانبخش آرزوها و دلبستگیهای خود میداند، چنانکه حضرت علی(ع) خطاب به دنیاداران فرمود: فإنّ الموتَ هادمُ لَذاّتِکُم و مُکَدِّرُ شهواتِکم و مُباعِد طِیّاتکم؛ مرگ نابود کنندة لذتها، تیره کنندة خواهشهای نفسانی و دور کنندة اهداف و آرمانهای شماست.
یکی دیگر از عواملی که باعث شده انسان از مرگ بترسد دشمنی آشکار مرگ با بنی آدم است؛ چراکه مرگ دشمنی سخت دل است که بر هیچکس رحم نمیکند. امام علی(ع) در ارائة تصویری روشن از دشمنی مرگ با انسان میگوید: مرگ هماوردی شکست ناپذیر است، او دامهای خود را بر دست و پای انسان آویخته است، تیرهای خود را به سوی او رها نموده تیرهایی که هرگز به خطا نخواهد رفت.
بخش دیگر از عواملی که به وحشت و ترس انسان از مرگ میانجامد رویدادهای وحشتناک پس از مرگ است، تحمل سکرات، داخل تابوت رفتن، بیکسی و بیچارگی در خانه قبر، پرسشهای سخت نکیر و منکر، حساب پس دادن و صحنههای هول انگیز قیامت همه و همه از این رویدادهاست که ترس از مرگ را اجتناب ناپذیر میکند. یکی دیگر از عوامل نگرانی انسان از مرگ، وجود گناهان بسیار است که در طول زندگی خود مرتکب شده و آخرت او را به خطر انداخته است، چنان که امام علی(ع) فرمود: چنان مباش که به دلیل گناهان بسیار از مرگ گریزان باشی.
آیا عواملی که به ترس از مرگ میانجامد فراگیر است و برای همگان غیر قابل اجتناب است؟
هر چند ترس از مرگ امری طبیعی است و با دلایلی که گفته شد ترس از مرگ را برای انسان اجتناب ناپذیر میکند، اما معدود افرادی هستند که نه تنها از مرگ هراسی ندارند، بلکه همآغوشی آن را آرزوی خود میدانند و رسیدن چنین لحظهای را لحظه شماری میکنند، این از آن رو است که اینان آن سوی دنیا را جهانی ازلی و ابدی میدانند و مرگ را محملی برای انتقال انسان از این دنیای فانی به جهان باقی میدانند.از جمله این معدود افراد که از مرگ هیچ هراسی نداشته و همواره انتظار آن را میکشیدند، امام علی(ع) است که سخت همآغوشی مرگ را لحظه شماری میکرد، آن حضرت در ابراز اشتیاق به مرگ، گاه آن را محبوبترین چیزی میدانست که به انتظارش نشسته بود، چنان که فرمود: إنّ أحبّ ما اَنا لاقٍ إلیَّ الموت؛ محبوبترین چیزی من آن را ملاقات خواهم کرد مرگ است. و گاه اشتیاق خود به مرگ را به اشتیاق کودکان شیرخواره به پستان مادر تشبیه میکرد و میفرماید: و الله لَإبن ابی طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امّه؛ سوگند به خدا که زاده ابوطالب بیش از آن چه که یک کودک به سینه مادر مشتاق است به مرگ مشتاق است.
آنچه فرمودید نشان از این دارد که امام علی(ع) هیچ هراسی از مرگ نداشتند که بماند بلکه مرگش را لحظه شماری میکردند. مرگ مرگ است و همه از مرگ واهمه دارند، چطور میشود امام از مرگ نترسند، چرا؟
بله. دلیلش این است که آن عواملی که برای دیگران باعث میشود تا از مرگ بترسند برای امام وجود نداشت؛ چراکه امام علی(ع) بر خلاف دیگران که مرگ را پایان زندگی میدانند، مرگ را سر آغاز رویدادی بزرگ و میمون میدانست، رویدادی که آدمی را از حیات حیوانی میرهاند و به شوق حیات معنوی و بقای ازلی نوید میدهد، این همان است که خود او فرمود: افضل تحفة المؤمن الموت؛ برترین هدیه برای مؤمن مرگ است. همچنین امام علی(ع) بر خلاف آن دسته از انسانهای دنیا زده که دلبستگی به دنیا آنها را از اندیشیدن به جهان آخرت باز داشته و از مرگ گریزان ساخته است، همواره به مرگ میاندیشید و جهان آخرت را در در مقابل چشمانش مجسم میساخت. این به این سبب بود که هر کس به مرگ و جهان آخرت بیندیشد دل به دنیا نمیبندد و به آن سر گرم نمیشود و در حسرت آرزوهای بلند و دست نیافتنی به سر نمیبرد. آن حضرت در نامهای به حارث همدانی نوشت: «سخت بپرهیز از این که چون مرگ به سراغت آید تو در جست و جوی دنیا از خدا گریخته باشی».
دلیل دیگر آنکه آن حضرت بر خلاف انسانهایی که در تفسیر زندگی به خطا رفته و آن را جدا و عاری از مرگ تفسیر میکنند، مرگ را بخشی از زندگی میدانست، بدیهی است کسی که مرگ را بخشی از زندگی بداند پیشاپیش آن را میپذیرد و هرگز از مرگ نمیترسد، چنانکه آن حضرت در ارائه دورنمایی از زندگی دنیا میفرماید: سروش غیب پیوسته آواز میدهد که سر انجام زایش مرگ و پایان گردآوری فروپاشی و نهایت آبادانی ویرانی است.
از جمله عواملی که آدمی را از مرگ گریزان میکند وجود گناهان بسیار است که در طول زندگی مرتکب آن شده است، اما آن امام عزیز از زمره امامان معصومان(ع) است که هرگز گَرد گناه بر دامن کبریایاش ننشسته است. این را از امام رضا(ع) بشنویم که در باره عصمت امامان معصوم(ع) میفرماید: الإمام مُطهّرٌ مِن الذّنوب و المبرّء مِن العیوب.
همچنین در ادامه به این نکته اشاره کنم که امام علی(ع)نه تنها از مرگ هراسی نداشت که هرگاه فرصت مرگش از کف میرفت و در اجلش تأخیر حاصل میشد بی تاب و ناراحت میشد. بی تابی آن حضرت پس از پیکار سرنوشتساز احد که از قافله شهدا جا مانده بود و نیز پس از پیکار با عمروبن عبدود در جنگ خندق که چهرة نازنینش بر اثر ضربت شمشیر به فرق مبارک آن حضرت، خونین شده بود، گواهی روشن بر این واقعیت است. اما آنچه او را آرام میکرد خبر پیامبر اکرم(ص) از مرگ قریب الوقوع آن حضرت بود، چنانکه پس از غزوة احد به امام فرمود: علی جان ناراحت نباش که مرگت پس این خواهد بود. انّها مِن ورائِک.
سر انجام پس از گذشت اندک زمانی بشارتهای پیامبر(ص) در بارة شهادت آن حضرت در سحرگاه شب نوزدهم رمضان سال چهلم هجری تحقق یافت و او چون عاشقی دل باخته، به معشوق خویش رسید و با آن همآغوش گشت. این جمله معروف که در لحظه شکافته شدن فرق سرش به زبانش جاری شد حاکی از دل باختگی او به مرگ است که فرمود: فزتُ و ربِّ الکعبه.
جالب این است که آن حضرت این را بشارت خدا و رسول خدا میداند که وی را به آن بشارت داده بودند، چنانکه فرمود: هذا ما وَعَدَ اللهُ و رسولُه و صدق اللهُ و رسولُه؛ این رستگاری وعده خدا و رسول اوست که گفتارشان تحقق یافت.
در خصوص عظمت شب قدرتوضیحاتی بفرمایید.
در سوره قدر میخوانیم: «انا انزلناه فی لیله القدر وما ادریک ما لیله القدر لیله القدر خیر من الف شهر». خداوند متعال با آیه «لیله القدر خیر من الف شهر» عظمت این شب را بیان کرد به این که این شب از هزار ماه بهتر است. منظور از بهتر بودن این شب از هزار ماه، بهتر بودن از حیث فضیلت عبادت است. تمام عنایت قرآن در این است که مردم را به خدا نزدیک و به وسیله عبادت زنده کند و احیاء یا عبادت شب قدر از عبادت هزار ماه بهتر است.