علامه حلّی که بود؟
در تاریخ اندیشه اسلامی کسانی که جامع معقول و منقول باشند، یعنی هم حکیم و هم فقیه، اندک شمارند. بیتردید در تاریخ اندیشه یکی از شخصیتهای زیبنده این عنوان، علامه حلّی است. اندیشمندی که هم در علوم عقلی و هم در علوم نقلی رایج زمان خودش سرآمد دیگران بوده و به معنی واقعی کلمه جامع معقول و منقول و یکی از نوادر تاریخ اندیشه اسلامی است. وی نمونهای درخشان از دانشآموختگان مکتب حکمی و فقهی حله و حلقه پیوند دو مکتب حکمی و کلامی بغداد و ری است. با درنگی کوتاه به تاریخ این مکتب، حلقههای اینچنین پیش رو مییابیم مانند: شیخ برهانالدین محمد بن محمد نسفی(687ق)، شیخ نجم الدین علی بن عمر دبیران کاتبی قزوینی(675ق)، رُکنالدّین محمّد جُرجانیِ (728 ق.)، شریف مرتَضی مؤسس مکتب بغداد متأخّر و پیروانش، مانند: شیخ الطائفة ابوجعفر محمّد بن حسن طوسی (460 ق)، ابوالصَّلاح تقی بن نجم بن عبیدالله حلبی (447 ق)، سیّد حمزة بن علی بن زهرة حلبی (585 ق)، قطبالدّين راوندی (573 ق)، جمالالدّین حسین بن علی بن محمّد بن احمد خُزاعی ابوالفتوح رازی (552 ق)؛ خواجهنصیرالدین طوسی(653ق) مؤسس مکتب حلّه متأخّر و پیروان او، شیخ یوسف سدیدالدین یوسف بن علی بن مطهر حلی، شیخ نجم الدین جعفربن حسن ملقب به محقق(676ق) ، محمّد بن حسن بن یوسف ملقّب به فخرالمحقّقین (771 ق.) و دو خواهرزادۀ علّامه حلی، یعنی عمیدالدّین (754 ق.) و ضیاءالدّین أعرجی حسینی (740 ق.)، شیخ کمالالدین میثم بن علی بن میثم بحرانی(679ق)، و پیشگامان مکتب کلامی ری مانند: عبد الجلیل قزوینی رازی، سدید الدین حمصی رازی، حسن بن اسحاق رازی، رشید بن رازی، عبدالجلیل بن عیسی رازی، کمالالدین مرتضی مرعشی، خواجه آبی، تاجالدین منتهی مرعشی و عبدالله بن جعفر دوریستی و مانند آن ازجمله متفکران و دانشآموختگان این مکاتباند و در مقام مهمترین حلقههای پیوند این مکتبها در این دیار چهره بر نمودهاند و نزدیک به چند دهه در مکاتب حله به تدریس علوم عقلی و نقلی اشتغال داشتهاند. و دیگر حلقههایی که ذکر همه آنها در این مختصر نمیگنجد و تفصیل آن را به فرصتی دیگری حوالت میدهیم. ولی با دریغ، بهرغم اهمیت بایسته توجه به چنین پیوندهایی، نهتنها کمتر اثر منتشرشدهای از میراث این حوزهها را میتوان دید، بلکه از حلقههای پیوند این حوزهها نیز کمتر یادی میتوان یافت. درواقع، توجه به این نکته، بر اهمیت احیاء تراث چنین حوزههایی خواهد افزود؛ چراکه حلقههای پیوند حوزههای دانشی و معرفتی در این آثار بازتاب یافته است.
علامه حلّی نیز ازجمله پیشگامان و اندیشهورزان این مکتب است که با کوله باری از حکمت و معرفت پای در حوزهها نهاد و نزدیک به هشت دهه به تدریس فقه و اصول و کلام و حکمت اشتغال داشتهاند. و یکی شخصیتهای علمی است که میتوان در مقام یکی از حلقههای پیوند این دو مکاتب برشمرد.
لطفاً در خصوص زندگی علمی علامه حلی توضیحاتی بفرمایید؟
جمالالدین ابومنصور حسن بن یوسف بن علی بن مطهر، معروف و مشهور به علامه حلّی، در شب 29 رمضان سال 648 هجری قمری در شهر حله متولد شد. علامه حلّی جامع معقول و منقول و یکی از نوادر تاریخ اندیشه اسلامی است. وی در همه عرصههای علوم عقلی و نقلی باریکبینی و موشکافی محققانهای داشت و به همراه آثار گرانقدرش قلّه بلندى را میمانند كه توانسته است در طول قرنهای گذشته با جارى ساختن جويبار انديشه و حكمت اين دشت بيكران را سيراب كند.
وی ابتدا نزد پدرش، شیخ یوسف سدیدالدین حلی، که در زمان خود یکی از دانشمندان بنام و فقیهی محقق و بزرگوار بود که در بعضی از دانشهای اسلامی مقام استادی داشت. و نیز از محضر دایی بزرگوارش شیخ نجم الدین جعفربن حسن ملقب به محقق(676ق)صاحب شرایع الاسلام در تحصیل معارف و معالی و فنون شرع و ادب عالی مدتی زیاد استفاده و استفاضه کرده است. سپس در علوم عقلی شاگرد خواجهنصیرالدین طوسی بوده است چنانکه خودش در مقدمه کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد توفیق استفاده از وی را در علوم الهیة و معارف عفلیة یاد میکند و خود را به تحقیق و تدقیق و اعراض از سبیل مغاربه و ترک طریق مغالطه میستاید. علاوه بر این وی از اساتید دیگر او در علوم عقلی و نقلی میتوان اساتید بزرگی که همگی در عصر خود در علوم عقلی و نقلی چیرهدست و از مفاخر جهان اسلام به شمار میآیند، اشاره داشت: 1. شیخ حکمت نجم الدین علی بن عمر دبیران کاتبی قزوینی(675ق)، 2. شیخ فلسفه بغداد شیخ برهانالدین محمد بن محمد نسفی(687ق)، 3. شیخ الفلاسفه شیخ کمالالدین میثم بن علی بن میثم بحرانی(679ق)، 4. شیخ مفسر عزالدین احمد بن عبدالله فاروقی واسطی(694ق)، 5. شیخ فقیه مفید الدین محمد بن علی بن محمد بن حهم حلّی اسدی، 6. سید رضی الدین علی بن موسی طاووس حسینی(664ق)، 7. سید جمالالدین احمد بن موسی بن جعفر طاووس حسینی(673ق)، 8. شیخ بهاءالدین علی بن عیسی اربلی صاحب کشف الغمّه.
همانگونه که میدانیم علامه یکی از عالمانی است که شاگردان زیادی تربیتکرده است. بنا بر نقلی نزدیک به ۵۰۰ مجتهد از درس او فارغالتحصیل شدهاند، لطفاً نام چند تن از شاگردان این عالم بزرگوار را بفرمایید؟
1. فخر المحققین(فرزند علامه)؛ 2. قطبالدین رازی، شارح شمسیه؛ 3. احمد بن ابراهیم بن محمد بن حسن بن زهره صادقی حلبی؛ ۴و 5. عمیدالدین عبدالمطلب حسینی اعرجی حلی و برادرش ضیاءالدین عبدالله (پسران خواهر علامه). 6. تاجالدین محمود بن زینالدین محمد بن عبدالواحد رازی؛ 7. محمد بن علی جرجانی؛ 8. جمالالدین حسینی مرعشی طبرسی آملی؛ 9. مهنا بن سنان حسینی اعرجی مدنی .
چرا علامه حلی را مجتهد فقه شیعه مینامند و چگونه مرجعیت و زعامت شیعیان را بر عهده داشته است؟
علامه حلّی پس از درگذشت محقق حلی و انتقال در ۲۸ سالگی زعامت و مرجعیت شیعیان را بر عهده گرفت، و با تلاش خستگیناپذیری، در نشر علوم و فقه اسلام بر اساس مذهب اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام کوشید و تحولی در فقه به وجود آورد و شیوه نویی ارائه کرد؛ بهگونهای که پیش از او، فقه جایگاهی اینچنین نداشت و این به سبب شهامت، شجاعت علمی و اندیشه پویای وی بود. شهید مطهری او را اولین کسی میداند که از کلمه «مجتهد» در فقه شیعه استفاده کرده است.
وی درعینحال غافل از مسائل و مشکلات جامعه اسلامی نبود و آن را کاملاً درک میکرد دغدغه راهحل مسائل و مشکلات مردم و جامعه را داشت و در مورد آنها عالمانه اظهارنظر میکرد و پاسخی درخور داد. چنانکه برخی از این راهحلها در پاره از آثارش نمود یافته است.
این عالم بزرگوار در چه سالی دیده از جهان فروبست؟
این عالم ربانی و فقیه بزرگوار پس از یکعمر تلاش علمی در احیاء اندیشه اسلامی و معارف الهی، در سال 726 ه . ق درگذشت و در جوار مضجع شریف حضرت امیر المومنین علی علیهالسلام بـه خـاک سپرده شد.
لطفاً در خصوص آثار و تألیفات علامه حلّی نیز توضیحاتی بفرمایید؟
علامه حلّی از دانشمندانی است که به کثرت تألیفات مشهور و معروف است. چنانکه خود در کتاب خلاصة الرجال که در علم رجال نگاشته است تألیفات و تصنیفات خود را ذکر کرده است. شماری از این آثار در یک طبقهبندی کلی چنین میتوان یادکرد:
آثار فلسفی: لقواعد و المقاصد؛ الاسرار الخفیه ؛ حل المشکلات من کتاب تلویحات ؛ ایضاح المقاصد؛ کشف الخفا من کتاب الشفا؛ المحاکمات بین شراح الاشارت ایضاح المعضلات من شرح الاشارات الاشارات الی معانی الاشارات؛ تحریر الابحاث فی معرفه العلوم الثلاثه ؛ شرح حکمه الاشراق المحاکمات بین شراح الاشارت ؛ ایضاح المعضلات من شرح الاشارات .
آثار منطقی: الجوهر النضید؛ نور المشرق فی علم المنطق، مراصد التدقیق و مقاصد التحقیق؛ الدر المکنون ؛ القواعد الجلیه فی شرح الرسالة الشمسیة، نور المشرق فی علم المنطق.
آثار عرفانی: نهج العرفان
آثار کلامی: کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد؛ مَناهِجُ الیَقین فی اُصولِ الدّین؛ نهج الحق و کشف الصدق؛ انوار الملکوت فی شرح الیاقوت؛ باب حادی عشر؛ نظم البراهین فی اصول الدین ؛ منهاج الکرامه، نهایه المرام؛ رساله السعدیه؛ رساله واجب الاعتقاد؛ کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام.
آثار فقهی: منتهی المطلب؛ تلخیص المرام؛ غایه الاحکام؛ مختلف الشیعه؛ تبصرة المتعلمین؛ تذکرة الفقهاء.
آثار اصولی: النکت البدیعه؛ غایه الوصول؛ مبادی الوصول الی علم الاصول؛ تهذیب الاصول؛ نهایه الوصول؛ نهج الوصول؛ منتهی الوصول.
آثار تفسیری: نهج الایمان فی تفسیر القرآن؛ القول الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز؛ ایضاح مخالفه السنه.
آثار حدیثی: استقصا الاعتبار فی تحقیق معانی الاخبار؛ مصابیح الانوار، الدرر و المرجان فی الاحادیث الصحاح و الحاسن، نهج الوضاح فی الاحادیث الصحاح، جامع الاخبار، شرح الکلمات الخمس لامیرالمؤمنین علیه السلام، مختصر شرح نهج البلاغه، شرح حدیث قدسی.
آثار رجالی: خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال؛ کشف المقال فی معرفه الرجال؛ ایضاح الاشتباه.
آثار ادبی: کشف المکنون من کتاب القانون؛ بسط الکافیه؛ المقاصد الوافیه بفوائد القانون و الکافیه؛ المطالب العلیه؛ لب الحمکه؛ اشعار در موضوعات مختلف و قصیدهای بلند دربارهٔ دانش و مال.
کتاب «مناهج الیقین» از فراگیرترین نگاشتههای علامه حلی در دانش کلام است در خصوص این کتاب نیز توضیحاتی بفرمایید؟
کتاب «مناهج الیقین» كتابى است جامع و استدلالى كه بهصورت تفصيلى به بحث و نظر در مسائل كلامى پرداخته است. این کتاب، شرح مبانی اصول عقاید شیعه امامیه و ادله عقلی و نقلی مبتنی بر آن است. در اهمیت و جایگاه رفیع این اثر نفیس همین بس است که نویسنده خود این کتاب را مرجعی میداند که شماری دیگر از کتابهایش را بدان ارجاع میدهد. لذا مىتوان مناهج اليقين را كه جامع همۀ مسائل كلامى است بر آثار دیگر او حتی کشف المراد و نهایة المراد ترجيح داد.
بهطورکلی كتاب مناهج اليقين از يك مقدمۀ مختصر و 12 منهج سامانیافته است كه تفصيل آن به شرح زیر است:
منهج اول در تقسيم معلومات: مؤلف در اين منهج، معلومات را از دو جهت تقسيم مىكند.
او یکبار معلوم را از جهت وجوب و امكان و امتناع تقسيم كرده و بار ديگر از حيث وجود و عدم تقسيم مىكند.
منهج دوم فى تقسيم موجودات: مؤلف در اين منهج، ابتدا موجودات را طبق نظر متكلمين تقسيم مىكند و مىگويد موجودات يا قديم هستند و يا حادث. سپس او موجود حادث را به جوهر و عرض تقسيم مىكند و به مباحث پيرامون جواهر و اعراض مىپردازد.
مباحث مربوط به اجسام، حركت و كيفيات. او اعراض را در اینجا طبق نظر متكلمين 19 عرض مىداند. مؤلف در مقصد دوم، موجودات را طبق نظر حکما تقسيم مىكند و آن را نسبت مىدهد به اوایل. او موجود را تقسيم مىكند به واجب و ممكن؛ ممكن را به جوهر و عرض، جوهر را به ماده، صورت، جسم، نفس و عقل؛ عرض را به اعراض 9 گانه.
منهج سوم در احكام موجودات: مؤلف در اين منهج 4 مبحث دارد. مبحث علت و معلول، واحد و كثير، تمایل و اختلاف و تضاد، كلى و جزئى.
منهج چهارم فى اثبات واجبالوجود و بيان صفات او: در اين منهج كه از سيزده مبحث تشكيل يافته، مؤلف ابتداء دور و تسلسل را باطل كرده و وجود خداوند را اثبات مىكند. سپس به بيان صفات ثبوتيه حضرت حق جل جلاله مىپردازد.
منهج پنجم در آنچه برای خدا محال است: اين منهج از 15 مبحث تشكيل يافته است. مؤلف در هرمبحثى به بيان يكى از صفات سلبيۀ حضرت باریتعالی مىپردازد. صفاتى؛ همچون مركب نبودن، متحيز نبودن، محل نداشتن، جهت نداشتن، اتحاد نداشتن با غير، محل حوادث نبودن، مرئى نبودن و...
منهج ششم در عدل: مؤلف در اين منهج طى 10 مبحث، مسائل مربوط به عدل را بيان مىكند. مباحثى كه در اين منهج مطرحشده، عبارت است از: اقسام فعل، فاعل بودن انسان، محال بودن فعل قبيح از خداوند، تكليف، لطف، ألم، عوض، آجال، ارزاق و اسعار و اصلح.
منهج هفتم در نبوت: مؤلف طى 9 مبحث، ابتداء نبوت را تعريف كرده، امكان آن را اثبات سپس وجوب بعثت را اثبات مىكند. سپس به نبوت خاصه و اثبات نبوت حضرت ختمیمرتبت(ص) پرداخته و معجزۀ آن حضرت؛ يعنى قرآن و علت اعجاز آن را بيان مىكند. او بخشى از مباحث نبوت عامه؛ همچون عصمت و افضل بودن انبياء(ع) از ملائكه و كرامات را در مباحث پايانى اين بخش مىآورد.
منهج هشتم در امامت: اين منهج از 9 بحث حول تعريف امامت، عصمت امام، وجوب منصوص بودن امام، افضل بودن امام و مسائل مربوط به امامت ائمه اثناعشر تشكيل يافته است.
منهج نهتم در معاد: اين منهج از 3 بحث تشكيل يافته است. مؤلف ابتداء امكان معاد و سپس وجوب آن را اثبات مىكنند. بعد به بيان آراء بعضى از اقدمين حول معاد مىپردازد.
منهج دهم در وعد و وعيد: مؤلف در اين منهج طى يك مقدمه و پنج بحث به مسائل مربوط به وعد و وعيد؛ همچون ثواب و عقاب، احباط و تكفير، انقطاع عقاب فاسق، توبه و شفاعت مىپردازد.
منهج یازدهم در اسماء و احكام: در اين منهج مؤلف مباحث مربوط به ايمان و كفر را بيان مىكند.
منهج دوازدهم در امربهمعروف و نهى از منكر: اين منهج به تعريف امربهمعروف و نهى از منكر و اثبات وجوب آنها اختصاصیافته است.
این اثر نفیس توسط گروه اندیشه و کلام اسلامی تصحیح و به زیور طبع آراستهشده است. برای تحقیق و مقابله این اثر از چه نسخههای خطّی کتاب مَناهِجُ الیَقین که مصححان گروه در استنساخ و مقابله و تصحیح استفادهشده است؟
خوشبختانه این اثر نفیس پیشازاین توسط گروه اندیشه و کلام اسلامی تصحیح و به زیور طبع آراستهشده است. نسخههای خطّی کتاب مَناهِجُ الیَقین که مصححان گروه در استنساخ و مقابله و تصحیح استفاده کردهاند، این چهار نسخه میباشد:
نسخه کتابخانه ملک به شماره 736 نسخه اساس به خط مؤلف چنانکه در آخر نسخه به خط مؤلف تصریحشده است «فرغت من تسویده سادس ربیع الآخر من سنة ثمانین وستمائة و کتب حسن بن یوسف بن مطهر حامداً لله مصلیاً». این نسخه مورد اعتماد مصححین در تصحیح کتاب بوده است.
نسخه کتابخانه مجلس شورای اسلامی به شماره 66950 دارای حواشی و تعلیقات و مقابله شده با اصل و بهوسیله عبدالرحمن بن محمد بن العتائفی به تاریخ ربیعالآخر من سنه ست ثمانین و سبعمائة کتابت شده است.
نسخه کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره 251 دارای حواشی و تعلیقات و مقابله شده با اصل میباشد.
نسخه دیگر کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره 252 دارای حواشی و تعلیقات و مقابله شده با اصل و به تاریخ 1154 کتابت شده است.
آیا آثار دیگر علامه حلی در بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی منتشرشده است؟
بله. آثاری دیگری از علامه حلی توسط گروه و گروههای بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی به زیور طبع آراستهشده است که میتوان به« معارج الفهم فی شرح النظم» اشاره کرد. این کتاب درواقع شرحی است بر کتاب "نظم البراهین فی اصولالدین" علامه حلی ، که عبارات مغلق آن را شرح داده است .
همچنین «الاعتماد فی شرح واجب الاعتقاد» شرح کتابی از علامه حلّی به نام «واجب الاعتقاد» است. که توسط مقدادبن عبدالله سیوری متوفی 826 تألیف شده است. مؤلف الاعتماد مىگويد:اين كتاب را به اين دليل شرح نمودم كه مطالب آن را به ذهن مكلفين نزدیک و فهم آن را بر طالبان علوم آساننمایم. موضوع کتاب اصول دین و پارهای وظایف دینی است. به عبارتی کتاب شامل دو موضوع کلام و فقه شیعه است. عنوان برخی از موضوعات ازاینقرار است. صفات خدا، توحید، عدل، نبوت، امامت، کتاب طهارت، زکات و.. . بر اين كتاب به دلیل اینکه در عین اختصار، تمام مباحث اعتقادات را شامل مىشود از سوى علما شروح متعددى نوشتهشده است.
«اندیشههای کلامی علامه حلی» نیز عنوان کتابی است که به شرححال علاّمه حلّی، استادان و شاگردانش و نیز دوران حضور او در دربار اولجایتو و بررسی رسالهها و کتابهایش در زمینههای مختلف پرداخته است.همچنین فصلهایی از این کتاب به موضوعات کلامی (عدل، نبوت، صفات خداوند، فنا، اعاده و وعد و وعید) میپردازد موافقت یا مخالفت آرای علاّمهحلّی را با نظریات معتزله و اشاعره بیان میکند.
اين اثر، رساله دكتراى خانم زابینه اشمیتکه بوده كه در سال 1990م به راهنمايى پرفسور ویلفرد مادلونگ به پايان رسيده است. که توسط احمد نمایی یکی از مترجمان توانا و زبردست بنیاد پژوهشهای اسلامی به فارسی روان ترجمهشده است.
کتاب «منتهی المطلب فی تحقیق المذهب» نیز يكى از جامعترين و مبسوطترین كتب فقه مقارنهاى و استدلالى در زمان خود است. و ازنظر عمق مباحث علمى و جامعيت تعريفات و تفاصيل مطالب و همچنين کیفیت تقسيمات و تنويع منظم و منسجم، كمنظير مىباشد.
مؤلف در خطبۀ كتاب مىنويسد: «كتابنا هذا لا يخلو عن مطالب دقيقة و مباحث عميقة، لم توجد في شيء من صحف الأوّلين و لم تسطر في دفاتر الأقدمين، لما استنبطناه من فكرنا و نظرنا ، فنذكر الخلاف الواقع بين الأصحاب مع ذكر حججهم و الرد على الفاسد منها».
کتاب «منتهى المطلب» یک دوره کامل فقه استدلالی ـ مقایسهای است. مؤلف در مقایسه آرای فقها ابتدا سخن یک فقیه یا دیدگاه جمعی از فقها را در موضوع موردبحث، مطرح میکند و دیدگاه خود را نیز در ضمن یا قبل یا پس از آرای دیگران بیانمیکند. سپس اشکالهای فرضی درباره دیدگاه خود را مطرح میکند و به آنها پاسخ میدهد. در مرحله بعد دلایل مخالفان را طرح کرده وبا استدلال آنها را ردمینماید. شیوه استدلالی مؤلف نیز بسیار محکم و استوار است و بر مبنای کتاب و سنت ارائه میشود.
اين كتاب با اين سبك در نوع خود بینظیر بوده و مؤلّف چيزي را كه اعتقاد داشته و موردقبولش بوده با دليل اثبات كرده و دلایل مسئله را بيان نموده و اقوال مخالفين را با دليل و برهان رد كرده است.
کتاب «مسائل ابن زهره» شامل پرسش و پاسخهایی در موضوعات مختلف فقهی و کلامی است که ابن زهره آنها را در مکاتبه با مرحوم علامه حلی ره متوفی 726 و فرزند ایشان مرحوم فخرالمحققین متوفی 771ق. سؤال نموده و ایشان نیز پاسخ دادهاند.
« ترتیب خلاصة الأقوال فی معرفة علم الرجال» عنوان دیگر اثری است مورد اعتماد فقهاست، بهطور مختصر ، رجال و محدثان معرفیشدهاند . در دورهاى نوشته شد كه فترتى بين كتاب علامه و كتابهاى رجالى پيشين رویداده بود؛ بهگونهاى كه بعد از آخرين نگاشتههاى رجالى در قرن ششم تا خلاصة الأقوال، حدود دو قرن فاصله شده است. به بيانى ديگر، كتاب علامه حلی از اولين نگاشتههاى رجالى متأخر و پس از دوران فترت دویستساله است. در این کتاب مؤلف به دودسته از رجال اشارهکرده است : الف. ثقات؛ یعنی کسانی که روایت آنان مورد اعتماد است ؛ ب. ضعاف یعنی کسانی که روایت آنان مورد اعتماد نیست و بدان عمل نمیشود یا در برابر آن سکوت میکنند .
شایسته گفتن است که کتابهای "منتهی المطلب فی تحقیق المذهب"، "مسائل ابن زهره" توسط مصححان گروه فقه و اصول و کتاب "ترتیب خلاصة الأقوال فی معرفة علم الرجال" توسط مصححان گروه حدیث بنیاد پژوهشهای اسلامی موردتحقیق و تصحیح قرارگرفته و به زیور طبع آراسته گردیده است.
آیا اثر دیگری از علامه حلی در دست اقدام دارید؟
گروه کلام اندیشه اسلامی هماکنون طرحی درباره علامه حلی که در دست اقدام ندارد. ولی طرح تصحیح و تحقیق احقاق الحق و ازهاق الباطل را در دست اجرا دارد که متن اصلی آن کتاب نَهْجُ الحَقّ و کَشْفُ الصّدق تألیف علامه حلی است. این کتاب از کتابهای استدلالی اعتقادی شیعه است. نویسنده در این کتاب تلاش کرده تا موارد اختلاف اهل سنت با قرآن و سنت در اصول و فروع دین را بیان کند و حقانیت تشیع را بابیان ادلّه اثبات نماید. این کتاب علاوه بر مباحث اعتقادی، به بخشی از مباحث فقهی و اصول فقه هم پرداخته است. بعد از وفات علامه حلی، فضل بن روزبهان اصفهانی از علمای شافعی اهل سنت، بر این کتاب نقدی نگاشته و آن را «اِبْطُال الْباطل و اِهْمالُ کَشْفِ العاطِل» نام نهاده؛ و مقابل در قرن یازدهم قاضی سید نوراللَّه شوشتری (۹۵۶ -۱۰۱۹ق) عالم برجسته شیعه نیز کتاب او را نقض نموده و اثر خویش را «اِحْقاقُ الحَقّ و اِزْهاقُ الباطِل» نامیده است. وی این کتاب را در تبیین اندیشههای کلامی شیعه و در دفاع از تثبیت ولایت و امامت امیر مؤمنان علیه اسلام نوشته است.