حکومت چند ساله امیرمومنان(علیه السلام) پس از حکومت رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بهترین نمونه یک حکومت اسلامی است. درسهایی که باید از روند تشکیل و تداوم این حکومت آموخت نه تنها برای پیروان ایشان، بلکه برای هر تحلیلگر تاریخی نیز فراوان و آموزنده است. وقتی گفتارهای پربار امام علی(علیه السلام) را در کنار واقعیتها و رویدادهای تاریخی حکومت علوی قرار دهیم آنگاه جریان درسآموزی و هدایتبخشی آن عمیقتر میشود. آنچه در یک گفتوگو میتوان انتظار داشت بررسی برخی از جنبههای این موضوع است که حمیدرضا آژیر؛ پژوهشگر حدیثپژوهشی بنیاد پژوهشهای اسلامی آُستان قدس رضوی در ادامه به تبیین آن میپردازد.
اوضاع عقیدتی - سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوران خانهنشینی امیرالمومنین(علیه السلام) چگونه بود؟
بر سر کار نیامدن و خانهگزینی ایشان خود گواه شرایط وخیم و بیبصیرتی مردمی است که به رغم نشانههای انکارناپذیر امام علی(علیه السلام) برای خلافت، به پذیرش خلافت افراد دیگر تن دادند. مردم این دوران اگر چه چهارچوب اسلام را در قالب باورها و شعائر دینی همچون نماز، روزه و ... پذیرفته بودند، اما از درونمایه و بصیرت لازم بیبهره بودند.
نخستین رهاورد باورهای اسلامی و به کار بستن شعائر آن، حاکمیت حق است که بیگمان در آن روزگار در شخصیت بیمانند امیرالمومنین(علیه السلام) تبلور مییافت؛ ولی متأسفانه خانهنشینی آن حضرت برابر با خانهنشینی حق، راستی، درستی و دیگر گوهرهای اسلامی بود. چنان که مردم آن روزگار از بینش ناب الهی و مفهوم ولایت بیبهره و دور ماندند.
یاران و مردمان زمان امام علی(علیه السلام) دارای چه خصوصیات اخلاقی و رفتاری بودند و چرا به کمک و یاری حضرت نشتافتند؟
اقتضای همراهی با امیرالمومنین(علیه السلام) ، رهاندن دنیا و چشمپوشی از شهوات آن بود که ناگفته پیداست تن دادن به آن نه تنها برای مردمان آن ایام بسیار سنگین و سترگ بود ، بلکه همراهی با مولایمتقیان(علیه السلام) یعنی سه طلاقه کردن دنیا بیهیچ بازگشتی.
مولایمتقیان(علیه السلام) موانع تحقق حکومت دینی را چه عواملی دانسته و برای تحقق حکومت دینی چه اقداماتی انجام دادند؟
این پاسخ را خود امام علی(علیه السلام) در نامه خویش به مالکاشتر مینگارد که میتوان آن را بعدی از ابعاد مهم دست نیافتن حقیقت حکومت اسلامی دانست. امام علی(علیه السلام) در نامهای خطاب به مالکاشتر میفرمایند: «هر زمامداری، یاران نزدیک و رازدارانی دارد که در میان ایشان امتیازخواهی، درازدستی و بیانصافی در داد و ستد، پیدا میشود، اما تو سعی کن این خصلتها از ریشه کنده شود. مبادا به هیچ یک از اطرافیان و نزدیکانت، زمینی واگذاری و مبادا کسی از سوی تو به این طمع بیفتد که مالک آب و زمینی گردد، به همسایگان، در آبیاری یا کار مشترک، خسارت وارد آورد و بار خود را بر دوش دیگران گذارد که بهره شیرین آن را تنها آنان میبرند و ننگ آن در دنیا و آخرت برای تو میماند. بپرهیز از چاپلوسی، خودپسندی و اعتماد به چیزی که خوشایند توست، این احوال، خود از بهترین فرصتهای شیطانی برای تباه کردن نیکویی نیکوکاران است.))
امیرمومنان(علیه السلام) وظیفه حاکمیت در قبال مردم یا بالعکس وظیفه مردم در قبال حاکمیت را چه چیز میدانستند؟
پاسخ این پرسش نیز از آموزههایی است که در نامه حضرت به مالکاشتر که باید آن را منشور حقیقت دانست آمده است. امام علی (علیه السلام) به مالک اشتر نوشتند : (( طبقه پایین، نیازمندان و درماندگان هستند که شایسته یاری و کمکاند و همه در گستره رحمت خداوند، جای گرفتهاند و هر یک تا حد تأمین و اصلاح وضع خویش، برگردن زمامدار حق دارند و زمامدار از عهده این امر که خداوند بر دوش وی نهاده است به درستی بر نمیآید مگراز خداوند و آماده ساختن خویش در پایبندی به حق و شکیبایی در برابر دشواری یا آسانی این راه استمداد طلبد.
از سپاهیان خویش، فردی را زمامدار دیگران قرار بده که از نظر تو، در حق خداوند و رسول و امام تو، خیرخواهترین و بردبارترین باشد، یعنی آن کس که دیر به خشم آید و در برابر عذرخواهی آسانپذیر و با ناتوانان نرمخو و با قویدستان، سختگیر است. کسی که گردنکشی او را برنیانگیزد و سستی او را از کار باز ندارد و آنگاه با جوانمردان و کسانی که گوهر نیک ، خاندان درستکار و پیشنینه نیک دارند و همچنین سلحشوران، دلیران، سخاوتورزان و بزرگواران بپیوندد.)) بیگمان وظایف عدیدهای که امام علی(علیه السلام) برای حاکمیت قائل است نشان میدهد که مردم نیز باید در برابر حاکمیت وظایفی چنان متنوع، گوناگون و ظریف را به کار بندند که اساس و بستر پیشینه آنها بهرهوری از اخلاق و سلوک اسلامی باشد .
مدارا در رفتار سیاسی امیرالمومنان(علیه السلام) جایگاه ویژهای داشته ، بفرمایید تسامح و مدارای امام علی(علیه السلام) دارای چه مولفههایی بوده است؟
مدارا در سلوک امام با معنای این واژه در جامعه ما تفاوتی بنیادین دارد؛ در روزگار امروزی، این واژه چنان فراخی میکند که گاه به تملّق و چاپلوسیگری میکشد، اما مدارا برای مولای متقیان (علیه السلام) بیش از سکوت که آن هم گاهی می شکست گستره ای نداشت. امام علی(علیه السلام) هرگز در مدارا بر باطلی صحه نگذاشت و حقی را نادیده نگرفت. اسلام دوران نوباوگی و آسیب پذیری خویش را سپری می کرد و دراین شرایط امیرمومنان (علیه السلام) صلاح را در این دیدند، حق گفت و گوی خود را نادیده بگیرند، مبادا به پیکر مقدس اسلام گزندی رسد و در پی آن باور نوباوران مسلمان رخنه ای وارد شود .
از نظر امیرمومنان(علیه السلام) سیاست وقتی ارزش پیدا میکند که آمیخته با اخلاق و ارزشهای دینی و در سایه حق باشد. جامعه اسلامی عصر حاضر چقدر با این فرمایش حضرت همخوانی دارد؟
در نگاه امیرالمومنین(علیه السلام) بایدهای اخلاقی و تن دادن به خرد و کلان هستی بنیاد همه آفرینش است و در این میان همه توانهای انسانی محکوم جانمایههای رفتاری و رفتارهای جانانه دنیا است و در این میان جمله تکاندهنده حضرت را فریاد برمیآوریم که به معاویه فرمودند: «لولا التقی لکنت ادهی العرب، اگر مسئله تقوی و ملاحظات ارزشها نبود، من از معاویه زرنگتر بودم». اصل و ریشه مولای متقیان(علیه السلام) و سابقه نزدیکی ایشان با پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و همچنین از آن روح باعظمتش معلوم است که از معاویه زیرکتر بوده و میتواند خیلی کارها انجام دهد، منتها پروردگار باریتعالی اجازه نمیدهد. نیک پیداست که پایبندان به اصول اخلاقی به دلیل محدودیتهای فزونتر در برابر لگام گسیختگان بیاخلاق با مشکلاتی روبرو میشوند که حل آنها نیز جز از طریق اخلاق شدنی نیست. اما فاصله جامعه ما با این شیوه علوی با در نظر گرفتن انتساب ما به آن دُرّ یتیمنواز هستی، بسیار است و باید در شبهای قدر با زنده نگه داشتن خلق و خوی آن گوهر گیتی فاصله خویش را هر چه بیشتر با آن آرمانشهر نبوی کم کنیم.
(نقل از نشریه حرم)