تقیه به عنوان یکی از مبانی اعتقادی شیعه شناخته می شود و به این معناست که هر کجا جان و آبروی شیعه در معرض خطر قرار گرفت، فرد هویت اعتقادی خود را پنهان کند. امام باقر(علیه السلام) نیز در آخرین سالهای امامتشان برای دفاع از خود و اصحابشان در مقابل سیاستهای سختگیرانه هشام از سپر تقیه استفاده کردند.
هشام بن عبدالملک برای اینکه بتواند نقاب تقیه را از چهره آن حضرت بردارد، درصدد برآمد جلسههای مناظره علمی با حضور امام باقر(علیه السلام) برگزار کند تا این گونه از شأن و منزلت علمی آن حضرت بکاهد، غافل از آنکه قدرت علمی امام به پیروزی ایشان در این مناظرهها خواهد انجامید. هشام که با توسل به این حربه نتوانسته بود جایگاه این امام همام را در نزد مردم کم کند در هفتمین روز ماه ذیالحجه، سال 114 هجری قمری کمر به قتل آن حضرت بست.
در ایام شهادت پنجمین اختر تابناک امامت و ولایت، حضرت باقرالعلوم(علیه السلام) فرصتی دست داد تا زندگی سیاسی این امام همام که از کودکی و عاشورا منشأ گرفته را در مصاحبه با حجتالاسلام حبیبالله میرزایی؛ پژوهشگر گروه حدیث پژوهشی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی مورد بررسی قرار دهیم که مشروح آن را در ادامه می خوانید.
• در ابتدا اشارهای به دوران حیات امام محمد باقر(علیه السلام) بعد از واقعه تاریخی و ماندگار عاشورا داشته باشید.
امام محمدباقر(علیه السلام) سال ۵۷ هجری چشم به جهان گشودند و در واقعه عاشورا ۴ ساله بودند. وقوع حادثه تلخ عاشورا و واقعه حره فضای خاصی را در مدینه ایجاد کرده بود که برای امام سجاد(علیه السلام) بسیار سنگین بود، بنابراین بعد از مدتی ایشان از مدینه خارج شده و بادیهنشینی برگزیدند. دوران خردسالی تا جوانی امام محمدباقر(علیه السلام) نیز این گونه در کنار پدر گذشت.
• دوران امامت این امام همام با چه جریانهای سیاسی و فکری همراه بود؟
۳ و ۴ سال اول امامت امام محمدباقر(علیه السلام) با خفقان عجیبی روبه رو بود و حاکمان زمان به کسی اجازه نمیدادند با آن حضرت ملاقات داشته باشد و سالهای ابتدایی این امام همام با تقیه شدید سپری شد و البته با روی کار آمدن عمر بن عبدالعزیز شرایط سیاسی جامعه به گونهای رقم خورد که دیگر از آن سختگیریها و فشارهای خلفای قبلی نسبت به امام و دوستداران آن حضرت خبری نبود، بنابراین حضرت توانستند از این فرصت بهترین استفاده را کرده، حلقههای درسی تشکیل دهند و شاگردانی را تربیت کنند. محمد بن مُسلِم ثَقَفی کوفی ۳۰ هزار حدیث و جابر بن جعفی ۷۰ هزار حدیث از امام باقر(علیه السلام) فرا گرفتند و نقل میکردند. پس از نیم قرن از رحلت رسولمکرماسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) هنوز تنشهای فکری و عقیدتی زیادی وجود داشت که در این برهه زمانی پنجمین امام شیعیان توانستند با تشکیل حوزه عظیم درسی به تصحیح اندیشهها بپردازند.
• ما بر این باور هستیم که ائمه اطهار(علیهم السلام) از نور الهی برخوردار بودند، از چه رو لقب باقرالعلوم به پنجمین امام شیعیان تعلق گرفت؟
از زمانی که پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) رحلت کردند تا زمان امام محمدباقر(علیه السلام) دیگر این موقعیت برای هیچ یک از ائمه اطهار(علیهم السلام) پیش نیامده بود که حقایق را بیان کنند. چون با رحلت پیامبر، جریان خلافت به انحراف کشیده شد. امیرمؤمنان(علیه السلام) خانهنشین شد و نتوانست در وضعیت آن زمان، رسالت خود را به سرانجام برساند و تحریفهایی ایجاد شد که در تاریخ اسلام جای تأسف دارد. زمان امام حسن(علیه السلام) نیز به همین منوال گذشت. در عصر سومین امام شیعیان مسیر اسلام رو به انحراف بود که ایشان دست به امر به معروف و نهی از منکر عملی زدند و جریان عاشورا پیش آمد. امام سجاد(علیه السلام) در جریان عاشورا حضور داشته و اوضاع را دیده بود و حقایق را در قالب دعا بیان میکرد؛ اما در دوران امام باقر(علیه السلام) شش خلیفه اموی به نامهای عبدالملک بن مروان، ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک حکومت کردند.
عبدالملک بن مروان چند ماه پس از آغاز امامت پنجمین امام شیعیان درگذشت و در حکومت پسرش سلیمان بن عبدالملک امر امامت امام باقر(علیه السلام) پنهان ماند. او برخورد بسیار سختگیرانه با این امام همام پیش گرفته بود. اما بالعکس در زمان عمر بن عبدالعزیز فشارها از امام و شیعیان ایشان برداشته شد. این حاکم اموی چون به حقانیت ائمهاطهار(علیهم السلام) واقف بود، فدک را به ایشان بازگرداند، برای علویها حقوقی در مدینه مقرر کرد و همچنین مانع لعن بر امیرمؤمنان(علیه السلام) در منبرهای خطبه روز جمعه شد. در زمان عمر بن عبدالعزیز موانع و سختگیریهای قبلی وجود نداشت و در این فرصت بود که امام محمدباقر(علیه السلام) توانست شکافنده دانش شود.
•شیوههای علمی امام محمدباقر(علیه السلام) چگونه بود؟
مهمترین شیوه گسترش علوم اهلبیت(علیهم السلام) در زمان امام باقر و امام صادق(علیهم السلام) همین مجمع و حوزه درسی ایشان در منزلشان و گاهی در مسجد مدینه بوده است. در آن زمان افراد از نقاط مختلف پای درس فرزند پیامبر مینشستند و از جلسات درسی و بیانات حضرت باقر(علیه السلام) بهرهمند میشدند. در رجال شیخ طوسی و کتابهای دیگری که برای حضرت نوشته شده، نام 400 نفر از شاگردان حضرت ذکر شده و این خیلی مهم است.
• آیا میتوان شرایط مشترک دوران امامت امام باقر و امام رضا(علیهم السلام) را سبب ملقب شدن آنها به القاب باقرالعلوم و عالم آل محمد(علیهم السلام) دانست؟
فرق شرایط دوران حکومت امام باقر(علیه السلام) و امام رضا(علیه السلام) در این است که پنجمین امام شیعیان به دنبال تبیین حقایق بودند ولی در زمان امام هشتم(علیه السلام)، مأمون جلسات مناظره را برای حضرت تشکیل میداد. مأمون به دنبال این بود که امام رضا(علیه السلام) در یک جا کم بیاورد و محکوم شود، بنابراین بزرگان و علمای زمان خودش را برای مناظره با ایشان فرا میخواند، اما ایشان به سؤالات همه دانشمندان به خوبی پاسخ میدادند و اینگونه به عالم آل محمد(علیهم السلام) مشهور شد. اوضاع آرام حکومت عمر بن عبدالعزیز نیز موقعیت بسیار خوبی را برای امام باقر(علیه السلام) پیش آورد تا آن حضرت با تشکیل کلاس درس و تربیت شاگردان بسیار حقایق را تبیین کند و به باقرالعلوم(علیه السلام) شهرت یابد.
• امام باقر(علیه السلام) با تفکرات غالیان که برای ائمهاطهار(علیهم السلام) مقام خدایی قائل بودند، چه برخوردی داشتند؟
متأسفانه شمار غالیان در زمان امام محمدباقر(علیه السلام) رو به افزایش بود، آنها با سوء استفاده از روایات امام و نسبت دادن احادیث جعلی به آن حضرت درصدد بودند از حیثیت ائمهمعصومین(علیهم السلام) و شیعیان برخوردار شوند و با همراه کردن شیعیان سادهلوح به دنبال خود، به اهداف شومشان برسند. اما وقتی امام آنها را از خود طرد کردند، خوشبختانه از جمع یاران حضرت نیز بیرون رانده شدند.
اما مشکل غالیان تنها مسئله اوضاع سیاسی عصر امامت امام باقر(علیه السلام) نبود، بلکه آن حضرت به مبارزه با خوارج و افکار خوارج نیز برخاست. همچنین با بحرانهای فکری و عقیدتی، بدعتها، تفسیر به رأیها، نارسایی دانش در فهم معارف قرآن مبارزه کرد و تا حدودی به اوضاع سیاسی ـ فکری عصر خویش سر و سامان بخشید.
مصاحبه گر: آزیتا ذکاء