نویسنده:   میثم محتاجی     تاریخ نگارش:   1397/06/14     ساعت:   12:57:42
بازدید:   743
 
 
پژوهشگر گروه فرهنگ و سیره رضوی بنیاد پژوهش‌‌های اسلامی آستان قدس رضوی: مباهله از ماجراهای فراموش ناشدنی تاریخ اسلام است.

حجت الاسلام چنارانی، پژوهشگر گروه فرهنگ و سیرۀ رضوی گفت:  یکی از ماجراهای فراموش ناشدنی تاریخ اسلام مباهله است که در آن، عظمت و جایگاه خاندان رسالت برای همگان روشن شد.


حجت الاسلام چنارانی، پژوهشگر گروه فرهنگ و سیرۀ رضوی در بیان پیام‌های مباهله برای اسلام و مسلمانان، اظهار داشت: یکی از ماجراهای فراموش ناشدنی تاریخ اسلام مباهله است که در آن، عظمت و جایگاه خاندان رسالت برای همگان روشن شد. آن رخداد مهم در مدت 23 سال رسالت پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در سال نهم هجری با مسیحیان محلّی به نام نجران که نام منطقه‌ای در ناحیۀ جزیرة العرب می‌باشد[1] اتفاق افتاده است. این ماجرا در تاریخ، مشهور به «مباهله» است که به معنای نفرین متقابل در برابر خداوند است[2].

محمد علی چنارانی دربارۀ تاریخ مباهله، تصریح کرد: تاریخ مباهله در روز سه‌شنبه، 24 ذی حجّۀ سال نهم هجری، برابر با سال 631میلادی، بوده است که در آن روزها پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) 61سال، علی(علیه السلام) 31سال، حضرت زهرا(علیها السلام) 16 سال، امام حسن(علیه السلام) 7سال و امام حسین(علیه السلام) 6 سال داشتند.[3]

پژوهشگر تاریخ اسلام گفت: این رخدا بزرگ دارای پیام هائی می باشد که برخی از آنها را می توان چنین برشمرد: نخست، بشارت‌های پیامبران پیشین دربارۀ آمدن پیامبر آخر الزمان: بر اساس گزارش‌های تاریخی، هنگامی که نامۀ رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به دست نجرانیان رسید، مدت پنج روز پی‌درپی مشورت کردند و در آن گفت‌وگوها، یک مورد از درخشش خاصی برخوردار بود و آن این بود که گروهی از آنان بر اساس کتاب‌های پیامبران پیشین، از حقّانیت آن حضرت دفاع کردند، اگر چه برخی لجاجت نموده و حق رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را نادیده می‌گرفتند.[4]

وی افزود: دوم، امام علی(علیه السلام) جان و نفْس و خودِ رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) است. واژه «انفسنا» در آیۀ مباهله گویای این حقیقت والا و برجسته برای علی(علیه السلام) است که وی همانند پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است. در این مسئله، حقایقی بلند آشکار شد و یکی‌بودنِ نفس امیرمؤمنان(علیه السلام) نسبت به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از سوی خداوند تبیین شد.

حجت الاسلام چنارانی با تأکید بر اینکه فدا کردن عزیزترین‌ها در راه هدف، یکی از ویژگی‌های رهبران الهی است، بیان کرد: آن بزرگواران هرگاه لازم باشد خود و عزیزترین افراد خویشتن را در راه رسیدن به هدف و حقّانیتشان فدا می‌کنند و به این سبب است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) برای اثبات حقّانیت خویش در ماجرای مباهله حاضر شد، خود و خاندانش را در معرض خطر قرار دهد. از آنجا که رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) به حقّانیت خود، اطمینان کامل داشت، عزیز‌ترین افرادش را در آن مشارکت داد. پیام این ماجرا آن است که برای اثبات حقّانیت خود، هر کسی باید عزیز‌ترین کسانِ خویش را فدا نماید؛

پژوهشگر گروه فرهنگ و سیرۀ رضوی، ادامه داد: چهارمین پیام مباهله، توسل به دعا در هنگام دشواری‌ها است؛ دقت در ماجرای مباهله چنین می‌نمایاند که انسان در هنگام روبه‌رو شدن با مشکلات می‌تواند از دعاها یاری بگیرد. از این رو رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «الدعاء سلاح المؤمن»[5]، دعا اسلحۀ مؤمن است. همچنین پنچمین سخن آن را می‌شود آداب دعا برشمرد چنانکه در فرهنگ اسلام برای انجام دادنِ هر کاری آدابی بیان‌ شده؛ برای مثال، برای دعا کردن نیز آدابی نقل شده است. یکی از آن‌ها دعا کردن به‌طور دسته‌جمعی است؛ زیرا دعای گروهی زودتر مستجاب می‌گردد.

وی افزود: ششم، استمداد از غیب است؛ انسان افزون بر تلاش برای رسیدن به مقصد و هدف، باید از خداوند نیز درخواست یاری نماید، همان‌گونه که در آیۀ مباهله واژۀ «نبتهل» آمده که بیانگر استمداد از غیب است، بنابراین، باید پس از به‌کارگیری توانایی‌های عادی، از غیب نیز استمداد بگیریم.

حجت الاسلام چنارانی اضافه کرد: در دعا رکن اساسی اخلاص است. از این رو، نوع اخلاص در آن شرط اساسی می‌باشد. در ماجرای مباهله، تعداد افراد پنج تن بودند، اما قرآن کریم می‌فرماید «أبناءنا، نِساءنا، أنفسنا». این تعبیر بیانگر آن است که آن بزرگواران اگر چه در ظاهر اندک می‌نمودند، اما به سبب اخلاص و حال دعا، به شیوۀ گروه و جمع در قرآن کریم معرفی شده‌اند.

فقط این پنج نور مقدّس، اهل بیت پیامبرند؛ چنارانی با بیان این مطلب گفت: از آنجا که برخی از زنان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) چنین ادعا داشتند که از اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می‌باشند، همان‌گونه که در ذیل آیه تطهیر بیان شده است؛ اما باید دانست که اهل بیت خطاب به پنج‌تن آل عبا است.

وی افزود: مستجاب‌الدّعوه بودن اهل بیت(علیهم السلام) از دیگر پیام‌های مباهله است. استجابت دعاهای فرد، امتیازی برجسته شمرده می‌شود؛ چرا که بیانگر جایگاه او نزد پروردگار است. از ماجرای مباهله نیز چنین برداشت می‌شود که دعای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و خاندانش به اجابت رسیده است که بیانگر جایگاه والای آن بزرگواران نزد پروردگار جهانیان است. از سوی دیگر، اهمیت جایگاه فرزند دختر در آموزه‌های اسلام است؛ در نظر مؤمنان به دین اسلام، دختر و پسر با هم تفاوتی ندارند. هر دو نعمت و حسنه‌ای هستند كه از سوی خداوند متعال برای تداوم نسل بشر و تشكیل خانواده و عشق‌ورزی به پدر و مادر داده می‌شود.

چنارانی همچنین به جانبداری اسلام از منطق و استدلال ذیل مباهله اشاره کرد و گفت: از آنجا که اسلام دین عقل و اندیشه شمرده شده، استدلال در آن از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. ماجرای مباهله نیز یکی از پیام‌هایش آن است که در برخورد با مخالفان در گام نخست باید از طریق گفت‌وگو، مناظره و استفاده از دلیل و برهان، آن‌ها را به سوی حق فرا خواند و در مرحلۀ بعد، اگر معتقد به خداوند هستند، آن‌ها را به داوری خداوند و مباهله دعوت کرد و اگر مباهله را نیز نپذیرفتند، ولی شرایط اسلام را پذیرفتند، پیمان‌نامۀ سیاسی امضا کرد. همان‌گونه که در این ماجرا رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) همین راه را پیمود.[6]  از دیگر پیام‌های مباهله، تأکید بر صلح‌آمیز بودن اسلام است که اسلام همواره بر صلح و آشتی سفارش کرده است.[7]

این نویسندۀ حوزۀ تاریخ اسلام، برتری اهل بیت(علیهم السلام) را از پیام‌های مهم مباهله بر شمرد و افزود: خداوند اهل‌بیتِ پیامبرش را از برگزیده‌شدگان خود قرار داده است. از این رو، آنان از امتیاز والایی برخوردارند و بر دیگران برتری دارند. این روش رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در ماجرای مباهله، بیانگر برتری اهل بیت(علیهم السلام) بر دیگر مسلمانان است. همان‌گونه که دیگر امامان معصوم(علیهم السلام) در موارد گوناگونی، برای نشان دادن جایگاه الهی و قرآنی خود، به آیۀ مباهله احتجاج کرده‌اند.[8] 

چنارانی گفت: فریب نخوردن مسلمانان از امکانات دشمن نیز، از پیام‌های مباهله است که مسلمانان نباید به ظواهر دشمنان فریب بخورند و احساس حقارت کنند؛ زیرا نوشته‌اند: زمانی که نمایندگان نجرانیان با ظواهری از لباس و امکانات طلا که خود را به آن‌ها آراسته بودند، در هنگام عصر وارد مدینه شدند، با تبختر نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آمدند، به آن حضرت سلام کردند، ولی پاسخ نشنیدند، و آن حضرت با آنان سخن نگفت. آنان ساعتی با همان وضع نشستند، حضرت با ایشان کلمه‌ای نگفت. تا آنکه روز بعد آن زیورآلات را کنار گذاشتند، با لباس‌های راهبان نزد آن حضرت آمدند، وی جواب سلام ‌آنان را داد...[9]. همچنین گوش دادن به سخنان یکدیگر مورد تأکید بوده است؛ زیرا که احترام متقابل در اسلام از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. پس این روش باید در مباهله نمود داشته باشد، بر این اساس، در مباهله باید طرفین با حوصله سخنان یکدیگر را بشنوند و پرسش‌های یکدیگر را با دلایل محکم و استوار پاسخ دهند؛ همان‌گونه که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) با اهل نجران رفتار کرد.[10]

حجت الاسلام محمد علی چنارانی با اشاره به نکتۀ تاریخی در پیام‌های مباهله به اعتراف اهل نجران بر عظمت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و خاندانش اشاره کرد و تصریح کرد: یکی از راه‌های اثبات حقّانیت، آن است که طرف مقابل به عظمت مخالفان خود اعتراف کنند، این اتفاق در نجران به سود رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) انجام پذیرفت؛ زیرا این از پیام‌های آنان است که دشمن هرگاه قاطعیت را ببیند، به هراس می‌افتد و عقب‌نشینی می‌کند، همان‌گونه که در جریان مباهله از سوی اسقف‌های نجران بارها شنیده شد که به عظمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و خاندان گرامی‌اش اعتراف کردند.[11]

وی افزود: با دشمن باید قرارداد نوشت، تا نتواند منکر شود؛ اگر هنگام گفت‌وگو با دشمنان همۀ شرایط میان طرفین نوشته شود، امکان شانه خالی کردن آن‌ها از تعهدات از میان می‌رود. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به این روش، با اهل نجران مباهله کرد. صبح روز 25 ذی الحجه سال نهم هجری این پیمان‌نامه نوشته شد. [12]

 پژوهشگر گروه فرهنگ و سیرۀ رضوی، گفت: اگر کسانی که برای گفت‌وگو حاضر می‌شوند، افراد باانصاف و عالِم و عاقلی باشند، باید به نتیجۀ کار امیدوار بود؛ همان‌گونه که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به انصاف و خوش‌بینانه رفتار کرد و نتیجه گرفت. همچنین، احترام به پیروان ادیان دیگر از پیام‌های مباهله است؛ پس از آنکه نجرانیان مباهله نکردند، قرار بر این شد، تا پیمانی میان آنان و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نوشته شود. البته دو پیمان نوشته شد و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داد صلح‌نامه‌ای به دست امیر المؤمنین(علیه السلام) تنظیم و نوشته شود که در تاریخ ثبت گردیده است. [13] پیمان دومی که به دستور رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) اسقف‌های نجران نوشتند، در آن بر تثبیت مقامات کلیسا در منصب‌های خود، تأکید و در آن قید شده بود تا زمانی که ظلم و ستم روا ندارند و دلسوزانه رفتار کنند، حقی از آنان ساقط نمی‌شود و در مقام خود خواهند بود.[14]

چنارانی، حضور زنان در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی را نیز از پیام‌های مباهله دانست و چنین تبیین کرد: زن در جامعۀ عرب و به ویژه در زمان جاهلیت هیچ جایگاهی نداشت، به‌ویژه در مسائل اجتماعی نمی‌توانست حضور داشته باشد، اسلام با آمدن خود، این راه را برای زنان گشود و آنان توانستند در همۀ مسائل سیاسی و اجتماعی حضوری فعال داشته باشند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در روز مباهله، با آوردن دختر گرامی‌شان، به جامعۀ آن روز عرب نشان داد که زنان هم می‌توانند در همۀ مسائل سیاسی و اجتماعی حضور داشته باشند.[15]

پژوهشگر گروه فرهنگ و سیره رضوی بنیاد پژوهش‌‌های اسلامی آستان قدس رضوی در پایان اظهارات خود، به پیام اقتصادی مباهله اشاره کرد و گفت: ماجرای مباهله برای نخسین بار در اسلام پیامی اقتصادی را به ارمغان آورد؛ زیرا در این ماجرا بود که قانون جزیه بنیاد نهاده شد و اهل کتاب جان خود را با پرداخت جزیه خریدند، و به این صورت تحت حکم اسلام درآمدند. دربارۀ مقدار جزیۀ اهل نجران نوشته‌اند: «هنگامی که علی(علیه السلام) نزد اهل نجران رفت و پس از گفت‌وگوهایی، قرار شد اصل جزیه «حُلّه» باشد. حُله پارچه‌ای ارزشمند بود که صنعت اهل نجران به‌شمار می‌رفت و نجرانیان در بافتن آن مهارت فوق‌العاده‌ای داشتند و پرداخت آن برایشان آسان‌تر بود. قرار آنان بر این شد که در سال، دو هزار حُلّه بدهند که نصف آن در ماه صفر و نصف دیگر در ماه رجب داده شود. قیمت هر حُلّه یک پیمانه باشد که هر پیمانه معادل چهل درهم نقرۀ خالص است.[16]«

                   

 

[1].  حموی، معجم البلدان، ج2، ص538.

[2].  ابن منظور، لسان العرب، ماده بهل.

[3].  انصاری، گزارش لحظه به لحظه از ماجرای مباهله، ص56.

[4].  سیوطی، الدر المنثور، ج2، ص38؛ احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج1، ص177.

[5].  مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج90، ص341.

[6].  مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج9، ص237.

[7].  طباطبائی، المیزان، ج10، ص63.

[8].  بنگرید به: طبرسی، الاحتجاج، در جاهای گوناگون؛ مفید، الفصول المختارة، ص38؛ مجلسی،
بحار الانوار، ج49، ص189.

[9].  طبرسی، إعلام الوری،ج1، ص254؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن الکریم، ج1، ص377.

[10].  مفید، الاختصاص، ص112؛ طبرسی، إعلام الوری، ج1، ص254؛ ابن کثیر، التفسیر، ج1، ص377.

[11].  احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج2، ص439؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج2، ص83؛ مجلسی، بحار الانوار، ج21، ص281 و ج28، ص 277.

[12].  ابن سعد، طبقات الکبری، ج1، ص287؛ احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج2، ص493 و ج3، ص169؛ ابن کثیر، التفسیر، ج1، ص377.

[13].  احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج2، ص493 و ج3، ص148.

[14].  ابن سعد، طبقات الکبری، ج1، ص266؛  شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج6، ص420.

[15].  طباطبائی، المیزان، ج3، ص243.

[16].  ابن سعد، طبقات الکبری، ج1، ص187؛ احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج2، ص493.