عمر بن سعد بن ابی وقاص، كه از معاریف كوفه و از هواداران بنی امیه بود، پیش از ماجرای خونین كربلا، حكم ولایت «ری»، شامل منطقه ری و بخش اعظمی از مناطق مركزی و شمالی ایران، را از عبیدالله بن زیاد، عامل یزید بن معاویه در كوفه و بصره گرفته بود؛ ولی هنوز به این امر اقدام نكرده بود، كه مخالفت امام حسین(علیه السلام) با یزید و حركت وی به سوی كوفه پیش آمد و همگان را به طریقی درگیر ماجرا کرد.
عبیدالله بن زیاد كه از تواناییهای عمر بن سعد در مبارزات و جنگها با خبر بود و وی را در میان هواداران بنی امیه، مناسب نبرد با امام حسین(علیه السلام) میدید، به وی پیشنهاد فرماندهی سپاه رزمی خویش بر ضد امام حسین(علیه السلام) را داد و تنفیذ حكومت ری را مشروط به پایان بخشیدن ماجرای قیام امام حسین(علیه السلام) کرد.
عمر بن سعد در آغاز برای پذیرش این امر مهم، از خود تردید و دو دلی نشان داد؛ ولی در برابر تطمیعهای شیطانی عبیدالله تسلیم و پیشنهادش را پذیرفت و فرماندهی سپاه یزید بن معاویه بر ضد امام حسین(علیه السلام) را برعهده گرفت.
وی، برای این منظور در رأس یك سپاه چهار هزار نفری از كوفه خارج شد و در سوّم محرم سال 61 قمری، یك روز پس از ورود امام حسین(علیه السلام) به كربلا، وارد این سرزمین شد و از آن پس سپاه یك هزار نفری حرّ بن یزید نیز به او پیوست و در تحت فرماندهی وی قرار گرفت.(1)
___________________________________
1- نك: بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 44، ص 384؛ مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی، ص 74؛ منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج1، ص 333؛ الفتوح، ابن اعثم كوفی، ص 885.
(متن فوق، برگرفته از دانشنامۀ امام حسین(علیه السلام) از منشورات بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی است)