نویسنده:   میثم محتاجی     تاریخ نگارش:   1397/06/31     ساعت:   18:52:50
بازدید:   933
 
 
دوازدهم محرم؛ تدفین شهدای کربلا، ورود اسیران به شام

آنچه در دوازدهم محرم سال 61 هجری قمری گذشت.


شهادت عبدالله بن عفیف ازدی

عبدالله بن عفیف ازدی، یكی از شیعیان كوفه و از هواداران جدّی امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(علیه السلام) و فرزندان معصومش امام حسن مجتبی(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) در این شهر بزرگ بود و در قیام مسلم بن عقیل(علیه السلام) بر ضد یزید بن معاویه و عاملش عبیدالله بن زیاد، از وی حمایت می نمود.

عبدالله بن عفیف در ایام حكومت امام علی(علیه السلام) در كوفه، از یاران وی به شمار می آمد و در یاری وی چشمان خود را در جنگ های آن حضرت با مخالفانش، از دست داد. وی هم چنان با روحیه بالا، ایمانی سرشار و در كمال زنده دلی و دلیر مردی از حقانیت اهل بیت(علیهم السلام) حمایت می كرد.

در ماجرای قیام امام حسین(علیه السلام)، وی به خاطر سالخوردگی و نابینایی، توفیق یاری آن حضرت در سرزمین كربلا را نداشت. اما هنگامی كه سرهای شهیدان كربلا را به همراه اسیران اهل بیت، وارد كوفه كرده و عبیدالله بن زیاد برای زهر چشم نشان دادن به مخالفان و اظهار پیروزی و شادمانی در شهادت امام حسین(علیه السلام) و یارانش در واقعه كربلا، در مسجد اعظم كوفه برای مردم سخنرانی كرد و به مقام شامخ امیرمؤمنان(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) اسائه ادب و بی حرمتی نمود، با عكس العمل شدید عبدالله بن عفیف روبرو گردید.

وی در برابر عبیدالله برخاست و با صدای بلند به او خطاب كرد: ای پسر مرجانه! فرزندان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را می كشی و بر فراز منبر و مقام صدّیقین تكیه می زنی و سخنان كفرآمیز بر زبان جاری می كنی؟ عبیدالله بن زیاد كه انتظار چنین پیشامدی را نداشت، با تكبر و خودخواهی تمام دستور داد، وی را دستگیر و صدایش را خاموش گردانند.

عبدالله بن عفیف، مردان طایفه "أزد" را به یاری طلبید و بی درنگ هفتصد تن از مردان این طایفه، از داخل و خارج مسجد به یاری او شتافته و او را از دست دژخیمان عبیدالله رهانیدند. اما همین كه تاریكی شب فرا رسید و مردم در خانه های خویش آرمیدند، مأموران عبیدالله به خانه عبدالله بن عفیف هجوم آورده و او را با ضربات شمشیر به شهادت رسانیدند. آن گاه، سرش را بی رحمانه از بدن جدا كرده و پیكر بی جانش را در محله "سبخه" به دار آویختند.(1)

بدین گونه، نخستین جرقه ای كه می رفت كوفه را پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) به حركت در آورد و جنبش عظیمی را پی ریزی كند، به دست مزدوران حكومت اموی به خاموشی گرایید. ولی همین امر، جرئت و جسارت مردم در برابر عامل زورگو و ستم پیشه ای چون عبیدالله بن زیاد را زیادتر نمود و زمینه قیام های بعدی را فراهم كرد.

___________________________________

1- نك: الارشاد، شیخ مفید، ص 474؛ منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج1، ص 414؛ كشف الغمه، علی بن عیسی اربلی، ج2، ص 251 ؛ لهوف سید بن طاووس، ص 185.

تدفین شهدا

بسیاری از مدارك تاریخی یادآور شده‌اند كه امام حسین(علیه السلام) و دیگر شهیدان، روز پس از شهادت، یعنی روز یازدهم محرّم دفن شدند. اهل غاضریه از قبیله بنی‌اسد شهیدان را به خاك سپردند. (1)

اما خوارزمی نوشته است، عمر بن سعد آن روز (2) و فردای آن روز  را در كربلا ماند. كشتگان خود را جمع كرد و بر آنان نماز گزارد و پس از آن به خاكشان سپرد، ولی حسین(علیه السلام) و یاران شهیدش در بیابان كربلا رها شدند. پس از آن‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏كه سپاه یزید از كربلا رفتند، اهل غاضریه [از قبیله بنی‌اسد] آمدند و یاران حسین(علیه السلام) را كفن كردند و بر آنان نماز خواندند و دفنشان نمودند. (3)

شرح وقایع مذكور را طبری به نقل از ابی‌مخنف آورده است كه تقریباً همه اهل سنّت در این باره اتفاق نظر دارند. البته شیخ مفید نیز كه از تاریخ‌نگاران شیعه است، این روایت را به همین ترتیب ذكر می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏كند. او می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏نویسد: چون عمر بن سعد حركت كرد، گروهی از بنی‌اسد ساكن غاضریه به سوی حسین(علیه السلام) و یاران شهیدش آمدند، بر آنان نماز خواندند و پس از آن، امام حسین(علیه السلام) را در جای كنونی به خاك سپردند. فرزندش علی اصغر [علی اكبر صحیح می‌باشد] را در پایین پایش دفن كردند و برای شهیدان اهل بیت و یارانش كه در پیرامونش به خاك افتاده بودند، در پایین پای امام گوری را كندند و همه را با هم به خاك سپردند. عباس بن علی را در محلی كه كشته شد، در راه غاضریه، جایی كه هم اكنون قبر اوست، دفن كردند. (4) ابن طاووس نیز بر همین باور است. (5) اما ابن شهرآشوب می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏نویسد: پیكر شهیدان را یك روز پس از كشته شدن، اهل غاضریه از قبیله بنی‌اسد به خاك سپردند، آنان برای بیشتر شهیدان، قبرهای آماده یافتند و پرندگانی سفید می‌دیدند. (6)

روایت‌های تاریخی قابل توجهی نیز بیانگر آن است كه امام و یارانش به همان شكلی كه به شهادت رسیده بودند، بدون غسل و كفن به خاك سپرده شدند. (7)

براساس روایات متعدد و مبتنی بر باور شیعیان، از آن‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏جا كه دفن امام جز توسط امام صورت نمی‌گیرد، لذا فردی كه در غاضریه راهنمای بنی‌اسد برای شناسایی اجساد بوده، نمی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏تواند كسی جز امام سجاد(علیه السلام) باشد. (8)

البته حضور ایشان نیز باید از طریق معجزه‌ و جدا از اسباب عادی باشد. این مطلب به وسیله روایتی از امام رضا(علیه السلام)، تأیید می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏شود. (9)

همچنین در تأیید این نظر نقل شده كه امام سجاد(علیه السلام) هنگام دفن پدر بزرگوارش چنین می‌گفت:

خوشا به حال زمینی كه پیكر پاك تو را در آغوش گرفت، به راستی كه دنیا پس از تو تاریك و ظلمانی گشت، و آخرت به نور جمالت روشن و نورانی گردید، اما شبم به بیدار خوابی و غم و اندوهم جاودانه شد، با آن‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏كه خدا برای ما اهل بیت تو، سرای آخرتی را كه تو هستی برگزید. ای فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، درود و سلام من و رحمت و بركات الهی بر تو باد. سپس روی قبر امام حسین(علیه السلام) این كلمات را نوشت: این قبر حسین بن علی بن ابی‌طالب است كه او را با لب تشنه در غربت كشتند. (10)

___________________________________

1- طبری، 3/ 335؛ انساب الاشراف، 3/ 411؛ مروج الذهب، 3/ 72 ، -2- عاشورا ،  -3- مقتل الحسین،خوارزمی، 2/ 44 ،

-4- الارشاد، 2/ 114 ، -5- اللهوف/  125 ، -6- مناقب، ابن شهرآشوب، 4/ 112 ، -7- امالی طوسی / 326، ح 53 ،

-8- اصول كافی، 1/ 384؛ باب امام را جز امامی غسل نمی‌دهد؛ علل الشریعه، 1/ 84، ب 148 ، -9- اثبات الوصیه/ 175.

10- حیاة الامام الحسین، 3/ 324.

ورود اسیران به کوفه

عمر بن سعد، بازماندگان امام حسین(علیه السلام) را به سوی كوفه حركت داد؛ در حالی كه زنان را با صورت‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏های باز بر شترهای بدون محمل سوار كرده بودند و از میان دشمنان عبور دادند. آنان را كه امانت‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏های رسول خدا بودند، چونان اسیران ترك و روم با سخت‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ترین اندوه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ها و مصیبت‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ها به اسارت بردند. (1) هنگامی كه كاروان اسیران به كوفه رسید، مردم برای تماشای آنان از منازل خود بیرون آمدند و برخی از روی ترحم و دل‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏سوزی، گریه و زاری می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏كردند. امام سجاد(علیه السلام) هنگامی كه گریه و زاری آنان را شنید، در حالی كه سپاهیان، اطراف اسیران را گرفته بودند، فرمود: آگاه باشید، این مردم برای ما نوحه سرایی می‏كنند و گریه سر می‏دهند، آیا كسی غیر از آن‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ها ما را كشته‏ است؟ (2)    

عبیدالله بن زیاد برای جلوگیری از روی دادن برخی حوادث احتمالی و نشان دادن قدرت خویش و اِعمال مؤثّر آن، كارهای زیر را هنگام ورود اسیران به كوفه انجام داد:

1. ایجاد تغییر و تحول‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏هایی در شهر به شكرانه پیروزی [كه چراغانی كردن یكی از آنها بود].

2. مأمور ساختن ده هزار نیروی نظامی برای كنترل و نظارت بر اوضاع شهر و احوال افراد در كوفه.

3. گزینش پرجمعیت‏ترین نقطه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏های شهر برای عبور دادن كاروان اسیران.

4. عبور دادن اسیران از برابر دیدگان مردم، در حالی كه با طناب بسته شده و بر شترهای بی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏هودج سوار بودند.

5. حمل سرهای شهیدان بر روی نیزه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ها پیشاپیش كاروان اسیران.

6. ممنوعیت حمل سلاح برای مردم عادی در زمان عبور كاروان. (3)

 

تاریخ ورود اسیران به شهر كوفه

 بیشتر تاریخ نگاران، روز ورود قافله اسیران را به شهر كوفه، روز دوازدهم محرم سال 61 ق. دانسته‏اند (4) گرچه برخی ورود اهل بیت(علیهم السلام) را به كوفه، روز شانزدهم و یا هفدهم محرّم دانسته‏اند كه دلیلی بر صحت آن وجود ندارد (5) در مورد مدت اقامت ایشان در كوفه، از قراین مختلف و نقل‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏های مربوط به ورود قافله اسیران به شام می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏توان نتیجه گرفت كه توقف آنان در كوفه، بیش از یك هفته نبوده است.

 

تعداد اسیران اهل بیت(علیهم السلام)

 برخی تاریخ نگاران، تعداد زنان را 64 تا 84 نفر و تعداد مردان و پسران را 14 نفر یاد كرده‏اند. برخی از تاریخ نگاران، تعداد مركب‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏های حامل اسیران را چهل محمل نوشته‏اند، كه بر روی هر یك هودجی بی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏سرپوش بسته بودند. از امام سجاد(علیه السلام) روایتی نقل شده كه بیان می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏دارد، تعداد مردان [پسران] اسیر هنگام ورود به مجلس یزید در شام دوازده نفر بوده‏ است كه با زنجیر یا ریسمان بسته شده بودند. (6)

  در میان مردان قافله، علی بن حسین(علیه السلام) بزرگ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ترین فرد از نظر سن به شمار می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏آمد، از این رو، سخت‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏گیری دشمن نسبت به آن حضرت نیز فزون‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏تر بود؛ چنان‏كه دستان آن گرامی را برگردن بسته و بر تن آن حضرت زنجیر نهاده بودند؛ كمتر مورخی است كه اشاره به مطلب غل و زنجیر نكرده باشد. (7)

 

قبیله‏‌هایی كه سرهای شهیدان را حمل می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‌كردند

 پس از آن‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏كه سرهای شهیدان را از تن‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏هایشان جدا كردند، آن‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ها را در میان قبایل تقسیم نمودند، و پس از آن، به سوی كوفه روانه شدند. نام قبایل و تعداد سرهایی را كه حمل كردند، چنین است:

1. قبیله كنده، سیزده سر به فرماندهی قیس بن اشعث.

2. قبیله هوازن، بیست سر به فرماندهی شمر بن ذی الجوشن.

3. قبیله بنی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏تمیم، هفده سر.

4. قبیله بنی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏اسد، شانزده سر.

5. قبیله مذحج، هفت سر.

6. قبیله قیس، نه سر. (8)

 

مسؤول بردن سرها به كوفه

 همراه با قافله اسیران كربلا، 72 سر از سرهای یاران امام حسین(علیه السلام) از كربلا به كوفه حمل گردید. كسانی كه مسؤول مراقبت از سرها در طول مسیر تا كوفه بودند، عبارت‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏اند از: شمر بن ذی الجوشن، قیس بن اشعث، عمرو بن حجاج زبیدی و عزرة بن قیس احمسی (9)

 

 

___________________________________

1- اللهوف،62؛ تاریخ طبری4/ 348

2- الفتوح 6-5/ 139؛ امالی، طوسی،91

3- الوقایع و الحوادث، ملبوبی 4/ 25

4- اخبار الطوال، 259؛ مثیر الاحزان، ابن نما،83؛ ترجمة الامام‏الحسین، ابن عدیم، 154

5- امام حسین و ایران،480؛ زندگانی چهارده معصوم، 114

6- ریاض القدس بحدائق الانس2/ 277؛ مقتل الحسین، مقرم، 355؛ بحارالانوار 45/ 114، 132 و 196

7- انساب الاشراف 3/ 206؛ تاریخ طبری 4/ 352؛  الارشاد2/ 123؛ ترجمه مقتل ابی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏مخنف، 150؛ بحارالانوار 45/ 114و 168؛ ینابیع الموده، 350؛ نور الابصار، مازندرانی،13؛ مقتل الحسین، مقرم، 314

8- انساب الاشراف 3/  207؛ ترجمة الامام الحسین، ابن عدیم، 154؛ تاریخ طبری 4/ 358

9- انساب الاشراف 3/ 212؛ اخبار الطوال، 259؛ مثیر الاحزان، 83؛ الامام الحسین، ابن عدیم،154

 

(متن فوق، برگرفته از دانشنامۀ امام حسین(علیه السلام) از منشورات بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی است)