حجت الاسلام دکتر سید مهدی علیزادۀ موسوی در نشست تخصصی «کارکردهای اجتماعی و تربیتی پیاده روی زیارت اربعین» که در تالار شیخ طوسی بنیاد پژوهشهای اسلامی برگزار شد، سخن خود را با بیان چند ویژگی دربارۀ پیادهروی اربعین آغاز کرد و اظهار داشت: با بررسی این ویژگیها میتوانیم برای حماسۀ اربعین کلان پروژه تعریف کنیم. نخست اینکه در عصر حاضر، اجتماعی به این عظمت در دنیا نداریم. در جهان اسلام، اجتماع حج را شاهد هستیم که قریب به 2 تا 3 میلیون نفر شرکت میکنند. اجتماع دیوبندیها در رایوند و داکای بنگلادش برگزار میشود که بین 2 تا 3 میلیون نفر از دهم تا سیزدهم جمع میشوند. اعمالی که هندوها در کنار رود گنگ انجام میدهند، حدود 7 تا 10 میلیون نفر شرکت کننده دارد؛ اما همایشی که قریب به 20 میلیون نفر در آن حضور پیدا کنند، تقریباً در جهان امروز بیسابقه است.
وی افزود: ویژگی دیگر این است که دست هیچ دولتی در این مراسم در کار نیست و کاملاً مردمی اداره میشود. امروز، متخصصان علم سیاست و علوم اجتماعی قائلاند که اساس سیاستگذاری چه در حوزۀ داخلی و چه در حوزۀ بینالمللی باید بر دیپلماسی عمومی یا به عبارت دیگر دیپلماسی عام باشد تا دیپلماسی رسمی. پیادهروی اربعین حرکتی است که در حقیقت خود جوش شکل میگیرد و به وقوع میپیوندد و این از مؤلفههای اصلی حماسۀ اربعین است. نکتۀ سوم، افزون بر اینکه مذهبی است یعنی درون شیعی است، درون دینی هم هست و اهل سنت هم اقبال خوبی به سوی آن دارند و رفتهرفته دارد به حرکتی بینالادیانی تبدیل میشود. بنابر گزارشهای به دست آمده، مسیحیان شرکت میکنند، قریب به 10 هزار هندو به این مراسم میآیند و عزاداری میکنند. آنها قائل به تناسخ هستند که مدعیاند در نهایت به نیروانای اصلی میرسند. رهبر آنان پس از آنکه چگونگی کارشان پرسیده شد، گفت: همین بس که پدرم، همیشه دعا میکرد که خدایا مرا به جهنم نبر، نه به خاطر آتش آن، بلکه به خاطر اینکه یزید و شمر و پیروانشان در جهنم هستند و من نمیخواهم با اینها همنشین باشم.
دکتر علیزادۀ موسوی با تأکید بر اینکه ظرفیتی در حال پدیدآمدن است که حتی غیر مسلمانان، غیر شیعیان و حتی غیر ادیان ابراهیمی هم به پیاده روی اربعین نگاه ویژه دارند، تصریح کرد: ویژگی دیگر این است که حماسۀ اربعین، ماهیت کاملاٌ مذهبی دارد و از ابتدا بر اساس ویژگیها و علایق دینی به وجود آمد. نکتۀ دیگر اینکه شیعه در جهان اسلام در اقلیت است؛ چنانکه از قریب به یک میلیارد مسلمان تنها 350 میلیون نفر شیعهاند و برای این جمعیت، شاید مهمترین نماد حضور و قدرتش، بحث اربعین باشد؛ یعنی حرکتی که باید برای آن میلیاردها خرج میشد تا شیعه خودنمایی کند، امروز به صورت خودجوش و مردمی به وجود آمده است و به واسطۀ آن در جهان، شیعه حضورش را داد میزند. نکتۀ بعد اینکه حرکتی بینالمللی است، یعنی اختصاص به جغرافیای ایران و یا عراق و یا کشوری دیگر ندارد و شاید بتوان آن را بعد از حج، دومین حرکت بین المللی در جهان اسلام دانست؛ اگر در حج، شاهد حضور هفتاد و دو کشور هستیم، در راهپیمایی اربعین شاهد حضور بیش از هفتاد و دو کشور در این حماسه بوده ایم.
وی ادامه داد: نکته بعدی اینکه این است که، جدای از مسئلۀ مذهب، یک هدف اساسی در پشت این قضیه نهفته شده است، به عبارت دیگر اگر ما زیارت را هدف اصلی بدانیم، اهداف دیگری نیز این حرکت دارد که ناظر بر وجود نازنین خود امام حسین(علیه السلام) است؛ شامل مباحثی همچون: ظلم ستیزی و مبارزه با فساد، مبارزه با طاغوت و ... که تمام اینها در دل این حرکت نهفته است.
علیزادۀ موسوی اظهار داشت: از یکی از اندیشمندان غربی در قم پرسیدم که نظر شما دربارۀ شیعه چیست؟ این متفکر از همایشی در باب شناخت شیعه در اسرائیل حرف زد و گفت: «در این همایش از دو بال و اندیشه در تعالی شیعه سخن گفته شده بود: یکی پرچم سرخ عاشورا و دیگری پرچم سبز مهدویت و با تحلیل این دو پرچم، شما شیعیان را در حال پیشروی هستید و من در اربعین این مسئله را به خوبی دیدم».
حجت الاسلام علیزادۀ موسوی ویژگی دیگر حماسۀ اربعین را بحث کارکرد تبلبغاتی آن دانست و گفت: شما مستحضرید که در این ایام همۀ رسانهها متوجه این قضیهاند و این فرصتی برای انتقال حرفهای ماست. مسئلۀ بعد این است که، این رویداد بزرگترین رویداد مذهبی جهان است و این روز در یونسکو نیز ثبت گردیده است؛ حتی دوستی می گفت که از این روز می توان به عنوان روزی برای گفتمان معنویت در تمامی ادیان سخن به میان آورد.
این پژوهشگر محور دوم سخن خود را چنین آغاز کرد: اما محور دوم سخن ما مشکلات است، ما با چه مشکلاتی در باب اربعین پژوهی رو به رو هستیم؟ اولین مشکل این است که مطالعات در این حوزه معمولاًعاطفی، هیجانی، هنری و خبری است، و ما شاید در باب کنگرهای به این عظمت به اندازۀ انگشتان دست تحقیق و پژوهش علمی نداشته باشیم که در ابعاد مختلف جامعه شناسی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، جمعیت شناسی، قوم شناسی و بوم شناسی و معرفت شناسی این رخداد را مورد پژوهش علمی قرارداده باشد؛ به نظر بنده دو علت اساسی پشت این ضعف است: اول همانطور که اشاره شد این است که این حرکت با این ابعاد، سابقۀ چندانی ندارد و بعد از جابر بن عبدالله بارها این راهپیمایی ممنوع میشود و باز از زمان از شیخ انصاری این کار آغاز و چندین بار این حرکت تعطیل میشود و آخرین بار در دوران صدام ممنوع میگردد، به طوری که حتی اتباع عراق، اجازۀ آمدن به زیارت را نداشتند؛ اما در حال حاضر، میتوان گفت چیزی در حدود یک دهه است که این حرکت، با این عظمت در حال برگزاری است و به عنوان یک پدیده جدید اجتماعی مطرح شده است و تا بخواهیم برای این حرکت ادبیات جدیدی ابداع کنیم، نیاز به زمان بیشتری داریم.
وی افزود: نکته دیگر این است که بسیاری از افرادی که در این جریان وارد شدند و خواستار انجام کار علمی بودهاند، شیفته و جذب ویژگیهای این حرکت شدهاند و ناخواسته قلمشان به سمت فضای ادبی رفته است و این مشکلی است که در این حوزه وجود دارد.
اما عرصههای تعریف شده در این رخداد چگونه است؟ به نظر بنده چهار عرصه را می توان در این حوزه معرفی نمود: اولین حوزه بحث مشروعیت، ماهیت و پاسخ به شبهات اربعین است، ما واژهای به نام زیارت را داریم که بخش زیادی از شبهات در بحث زیارت و توسل است و بسیاری از شبهات ناظر بر همین دو نکته است؛ همین مسئله پیاده روی که شامل بخش بسیاری از شبهات است و برخی پیاده روی را سرآغاز بدعتی میدانند که در حال شیوع است و آن هم پیاده روی به طرف اماکن مختلف و به بهانههای مختلف است و پاسخ گویی به این مسائل نیازمند یک توجه خاص است.
دوم، ظرفیتها و استعدادها و ابعاد پیاده روی اربعین است؛ به این معنا که ظرفیتهایی هنوز دریافت نشده است؛ ارائه راهکارها برای عملیاتی شدن و استفاده از این استعدادها، حوزه دیگری است که نیاز به پژوهش دارد، که از این استعدادها و بستری که در راهپیمایی اربعین فراهم آمده، چگونه میتوان استفاده برد و چه دستگاههایی باید متولی باشند تا این حرکت را بتوانند جذاب و محکم ادامه دهند. سوم، بحث آسیب شناسی است. بسیاری از مؤسسات مطالعات اندیشه در دنیا به خصوص مرکز شیعه شناسی در تل آویو در حال کار در عرصه شناخت شیعهاند، و این یعنی که یکی از اهداف پژوهشی اسرائیلیها امروز، مسئله اربعین است که به عنوان یکی از ابزارهای قدرت نرم شیعه در حال گسترش است. در اندیشکدههای آمریکا عملاً در این حوزه کار میکنند؛ در دیداری که با رابرت کلیو در ایران داشتم، پیرامون مسئله اربعین اظهار داشت: «مسئله اربعین چیزی است که ما باید در دانشگاههای خودمان نسبت به آن کار کنیم و آن را مورد ارزیابی بیشتری قرار دهیم».
دکتر علیزادۀ موسوی ابراز کرد: جدای از حوزۀ شناسایی، حقیقت این است که امروز حرکت اربعین به عنوان ابزاری نرم در تفکر شیعه مطرح گردیده و همین توجه بسیاری را به جهت مطالعه به خود جلب نموده است.
افزون بر این، امروز شاهد جریانهای انحرافی هستیم که در جریان حرکت پیاده روی اربعین در حال حرکتاند؛ به عنوان مثال جریان «احمد الحسن» را میتوان نام برد که رسماً پیروان او در کنار یکی از عمودها موکبی را تأسیس نمودند و در حال فعالیت و جذب راه پیمایان شیعه به سوی خود هستند و جلسات مختلفی برگزار میکنند و دردسری برای جریان حقۀ شیعه شده است. در کنار آن جریان های تند رو افراطی در شیعه را میبینید که در حال تبلیغ در جریان اربعیناند؛ به عبارت دیگر همانطور که ما ظرفیتهای این حرکت را دیدهایم، دیگران هم کاملاً به این نکته واقف شدهاند که باید در مورد اربعین وقت گذاشته و از آن استفاده کنند و اکنون هم در حال استفاده از آن هستند. ازآسیبهای دیگر تبدیل حرکت پیاده روی اربعین از یک نهضت زیارتی و مذهبی به یک پیاده روی و سفر سیاحتی است؛ اگر نگاه اینگونه شود که برویم آنجا ورزشی کنیم و غذا نیز به وفور هست و با دوستان ایامی را بگذرانیم به تدریج ماهیت اصلی این حرکت دستخوش تغییر میشود.
بحث ارتباطی که بین اتباع ایرانی و عراقی وجود دارد و حاشیهها و شایعات مختلفی که در این مسیر بوجود آمده، اگر کنترل نشود و و مطالعات و عملکرد صحیحی نسبت به این مسائل در پیش گرفته نشود، رفته رفته معلوم نیست چه آسیبهایی را میتواند به این جریان وارد سازد و معلوم نیست ویژگیهای اربعین با تمام شرایط فعلی باقی بماند.
سخنران نشست «کارکردهای اجتماعی و تربیتی پیاده روی زیارت اربعین» گفت: مرحله چهارم که به نظر بنده بسیار با اهمیت است مسئله آیندهپژوهی این حرکت میباشد؛ به عبارت دیگر سناریوهای محتمل در حوزه اربعین چیست؟ ما باید بتوانیم بر اساس مباحث آیندهپژوهی درباره آیندۀ این اتفاق مطالعه کنیم و بتوانیم آن را مدیریت کنیم و به دنبال اجرای سناریوی مد نظر خودمان که دارای شرایطی چون انسجام بخشی بیشتر تشیع، حفظ ماهیت زیارتی خودش، معرفی به عنوان یک حرکت معنوی جامع در جهان و قوام و تقویت بنیان شیعه است، باشیم؛ دراین راه باید از امکانات و توانمندیهای خودمان برآورد انجام دهیم و ببینیم که چگونه میتوانیم این مسیر را درست انتخاب کنیم که ما را به اهدافمان برساند؛ بنابراین، نظر بنده این است که ما درحال حاضر بسیار نیازمند تشکیل یک گروه یا پژوهشکده دراین ارتباط هستیم، البته بنده خودم اعتقاد به تشکیل پژوهشکده ندارم به علت این که ازدیاد پژوهشکده در بسیاری از موارد سبب ایجاد یک نوع موازی کاری گردیده است؛ اما اگر بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی بتواند بخشی از فعالیتهای علمی خودش را به این پدیدۀ جهانی که امروز قدرت نرم شیعه است، معطوف کند و برای این حرکت یک پروژۀ کلان تعریف نماید و آن را تبدیل به پروژهای خرد کرده و در نهایت بتواند یک پازل بزرگ را تنظیم کند که هر کدام از این پروژههای خرد، بتواند بخشی از این پازل را تکمیل کند، به امید خدا در آینده شاهد یک ادبیات علمی و وزین در حوزۀ مطالعات اربعین خواهیم بود.
وی افزود: محور بعدی که به نظرمن در مطالعات اربعین پژوهی باید به آن توجه کرد، بحث روش پژوهش است؛ یعنی ما پیشبینی کنیم که چه مدلی میتواند ما را در مطالعات اربعین پژوهی کمک کند. به طور مسلم، همۀ انواع روشهای ابزاری پژوهش، کارایی خود را دارند، مانند روش پیمایشی، روش میدانی، روش توصیفی، روش تجویزی؛ اما چیزی که به نظر میرسد میتواند اینجا به ما کمک کند، مسئلۀ پژوهش بر اساس روش مسئله محور یا بحران محوری است، به عبارت دیگر اگر ما مسائلی را که در حوزه درون شیعی و اسلامی داریم، احصا کنیم و در حوزه اخلاق و تربیت و سیاست و اجتماع و ... مشکلات خود را بسنجیم، میتوانیم با این روش از مسئله اربعین برای ارائه راهکار در این حوزهها بهره بگیریم.
دکتر مهدی علیزادۀ موسوی مسئله محور بودن پایاننامههای دکتری را در دانشگاهها مهم برشمرد و خاطر نشان کرد: رسالهها و پایان نامهها باید مسئله محور باشند؛ یعنی بتوانند مشکلی را حل کنند. باید این روش را در مطالعات خود در بحث اربعین تسری بدهیم و به حل مسائلمان بپردازیم و اگر چنین نکنیم و برای این کنگرۀ بزرگ، برنامهریزی نداشته باشیم به اعتقاد خیلی از متفکران این حرکت میتواند به مانند هیمۀ آتشی بزرگ باشد که به آن توجه نشده، رفته رفته انرژی آن به هدر میرود و رو به خاموشی خواهد نهاد؛ البته اعتقادمان بر این است که واقعاً پیادهروی اربعین اینگونه نیست و إن شاء الله با قدرت بیشتر ادامه پیدا خواهد کرد؛ اما بالاخره ما باید تمام این احتمالات را بررسی کنیم و کنج ذهن خود داشته باشیم. اما چگونه برنامه ریزی کنیم؟ باید نگاهمان را به حماسه اربعین، نگاهی مسئله محور کنیم؛ یعنی در مرحلۀ اول برای حل مشکلات جامعه خودمان، در مرحله دوم برای جامعه تشیع در ابعاد بین المللی آن، در مرحله سوم جامعۀ اسلامی و جامعۀ جهانی به عنوان جامعهای که در دورۀ خلا معنوی قرار دارد و به دنبال معنا برای خود است، استخراج راه حل کنیم.
وی گفت: امروز در مرحلۀ پست سکولاریسم قرارداریم و به عبارت دیگر خلا معنا به جایی رسیده که شاهد دین وارههاییم؛ دین واره به معنای دین خصوصی شدۀ حد اقلی است که هیچ پشتوانهای ندارد و صرفاً یک اعتقاد درونی است و به دین تبدیل شده است؛ به عنوان نمونه همین عرفانهای نوظهوری که شاهد رشدشان در دنیای جدید هستیم؛ وقتی ما شاهد رشد کردن افکار اوشو، کریشنا مورتی و رمانهای پائیلو کوئیلو در دنیای هستیم، اینها نشانگر این حقیقتاند که دنیای امروز به شدت تشنۀ معناست. پرسش یا مسئله این است که چه مقدار میتوان از ظرفیت پیاده روی اربعین برای پاسخ این مسئله و پر کردن این خلا معنوی استفاده کرد؟ وقتی این سؤال تبدیل به یک مسئله شد، زمینه برای فعالیت به مراتب گسترش پیدا میکند.
حالا بیاییم نگاه مان را محدود کنیم به مسئله فرهنگ و بین 162 تعریف متفاوتی که جامعه شناسان ارائه دادند، سادهترین آنها را که به معنای، هنر، اخلاق و دین یک مجموعۀ انسانی است، انتخاب کنیم و ببینیم مسئلههای ما در حوزۀ فرهنگ چیست؟ و چگونه میتوانیم از پیاده روی اربعین برای حل معضلات فرهنگیمان استفاده کنیم؟ توجه به این نکته بسیار ضروری است که انتظارات ما از پیاده روی اربعین نباید به گونهای باشد که فکرکنیم میتواند تمام مشکلات ما را حل کند؛ برخیها هم در سخنرانیهای خود اینگونه تبلیغ میکنند؛ اما باید این را در نظر داشت که انتظارات باید حتما ناظر بر قابلیتها و ظرفیتها باشند. در این مسئله به دو حوزه نیاز داریم: حوزۀ اول، شناخت ظرفیتها و حوزۀ دوم، شناخت مسائلی که امروز با آنها روبه رو هستیم؛ نخست، بحثی که در حوزه فرهنگ وجود دارد، همان تهاجم فرهنگی یا به تعبیر هانگتینتون، اگر تمدن را جنبه سخت فرهنگ در نظر بگیریم، جنگ تمدنها است و یا به بیان برخی دیگر از اندیشمندان، امروز دچار جنگ عقایدیم.
حجت الاسلام علیزادۀ موسوی گفت: شاهد آن هستیم که تعبیری که رهبری دربارۀ این مسئله به کار میبرند، شبیخون یا تهاجم فرهنگی است؛ یکی از مصادیق این شبیخون در جامعۀ امروز ما بحث غربگرایی در جامعه است؛ اگر این مشکل را تجزیه کنیم، یکی از مهمترین ویژگیهای غربگرایی که در جامعۀ ما در حال رشد است، مسئله امانیزم و انسانگرایی است و این محور قراردادن انسان، تبعات بسیار فراوانی دارد به طوری که تعاریف از لذت و آرامش کاملاً مادی میشود و انسانی که قرار بود آسمانی شود، کاملاً زمینی میگردد. امروز به تعبیر بسیاری از اندیشمندان علوم اجتماعی، شاهد کمرنگ شدن مناسک رسمی هستیم به طور مثال، حضور مردم در مساجد در حال کمرنگ شدن است؛ اما مناسک غیررسمی مانند اعتکاف، روز به روز رونق بیشتری میگیرند؛ البته این نیز، نیاز به مطالعه دارد که چرا مناسک رسمی بر خلاف مناسک غیر رسمی، مانند اعتکاف و پیادهروی اربعین در حال کمرنگ شدن هستند.
وی افزود: میبینیم که در فرهنگ غربی، خدا جای خود را به انسان داده است و از سوی دیگر ما شاهد حضور بیش از سه میلیون ایرانی در راهپیمایی اربعین هستیم؛ در نتیجه باید دید که چگونه میتوانیم از انرژی و ظرفیتهای موجود در پیاده روی اربعین، برای مقابله با امانیزم و انسانمحوری و این شبیخون فرهنگی استفاده کرد و جریان اربعین را به سمتی برد که که این امانیزم شکسته شود؛ اما ویژگی بعدی امانیزم، ناسیونالیزم است به معنای اصالت عقل خود بنیاد، ما در روایات خودمان داریم که از علامات مؤمن زیارت اربعین است؛ ما میتوانیم این جریان را عقل مدار کنیم به عنوان مثال جریان مبارزه با ظلم و فساد به گونهای که این عقلمداری را کنار روایات و نقل و سنتها بگذاریم و به گفتۀ برخی، مثلث عقل، نقل و اشراق را در کنار هم قرار دهیم و در این حوزه از آن بهره برداری کنیم.
علیزادۀ موسوی گفت: در حوزۀ اخلاق، نظام سکولاری خودمحوری را محور قرار داده است و برخلاف آن در اربعین شاهد نگاه اخلاقی دگر دوستی هستیم؛ اینکه شخص تمام امکانات خود را در اختیار زائر قرار میدهد نشان از ترویج نگاه دگر دوستی در برابر نگاه خودمحوری است که در تهاجم فرهنگی در حال تزریق به جامعه اسلامی است. در نگاه مدرن، بحث ملت و دولتها است که جایگاه اساسی در سیاست دارند و مرزهای جغرافیایی برای این مسئله تعریف میکنند؛ اما در اربعین این مفاهیم رنگ میبازند و در حقیقت مفهوم امت جای خود را باز میکند و مرزهای جغرافیایی از بین میرود و چیزی که همه را دور یکدیگر گرد میآورد، اعتقاد است؛ عکس نگاه ملیت گرایی که دنیای مدرن در حال ترویج آن است و اینها نیازمند به نظریه پردازی و استخراج راهبرد دارد.
معنویت در جامعه سکولار، یک معنویت شخصی است و به گفتۀ خودشان، دین یک مفهوم حداقلی در جامعه سکولار است؛ اما شما ببینید در چنین شرایط تعریف شدۀ فرهنگی و دینی از سوی غرب، شاهد یک حرکت دسته جمعی بیست میلیونی برای احیای شعائر دینی هستیم و این میتواند دنیایی را که امروز از معنویت و دین مسخ شده، دوباره زنده کند و در این فضا محیطی جدید برای انسان درماندۀ امروزی به وجود آورد. حتی جدای از دین، مسئلۀ خود معنویت است؛ انسان امروز آنقدر تکنولوژی زده شده است که به دنبال بازگشت مجدد به سمت معنویت است؛ ما هم به دنبال معنویت هستیم و این معنویتی که در این جریان وجود دارد، چگونه میتواند تبدیل شود به راهبرد و بستۀ اقدام و عمل؟ اینکه شما شاهدید که از کشورهای اروپایی که مادیات در ایشان اصل است در حرکت اربعین حضور پیدا میکنند نشان از ظرفیتهای موجود در این حرکت از نظر معنوی است و این حرکت میتواند الگو برای کل دنیا باشد.
دکتر علیزادۀ موسوی تأکید کرد: دومین ویژگی که امروز در حوزۀ شیعه وجود دارد، همین جلوههای عظمت پیاده روزی اربعین است و ما چقدر از این استفاده کردیم؟ همۀ این ها که اشاره شد، موضوعات گستردهای است که قابلیت استفاده در پایان نامههای دکتری را دارد. تا دیروز این غربیها بودند که راه کار ارائه میدادند که در صورت داشتن فلان مشکل، باید این کار را انجام دهید تا مشکلاتان حل شود؛ اما ما نیز امروز میتوانیم به ایشان راهکار ارائه دهیم؛ به جامعۀ غربی که دچار بحران معناست، پیاده روی اربعین را ارائه دهیم؛ اگر امروز افرادی هستند که بحران و خلاء معنا دارند، این نهضت میتواند جوابگوی بخشی از نیاز امروز ایشان باشد؛ اما همۀ اینها موقوف بر نظریه پردازی است و بیم آن میرود که در این حوزه، ادامۀ کلی گوییها و زخمی کردن ابعاد مخلتف، بدون ارائه راهکار و نظریه پردازی است و اینکه آفاتی که امروز از آن سخن گفته شده، گریبانگیر این نهضت شود و این حرکت که با عظمت که در حال پیشروی است، چراغش کم فروغ گردد و البته که امام حسین(علیه السلام) خود پیگیرند.