امام هشتم شیعیان (148- 203هـ. ق)
کنیه
أبوالحسن، أبوعلى
لقب
سراج الله ، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کافی الخلق، الرضى، الرضا، رب السریر، رب التدبیر، الفاضل، الصابر، الوفى، الصدیق، سلطان الانس و الجانّ، غریب الغرباء، معین الضعفاء، شمس الشموس.
پدر
امام موسى بن جعفر (ع) هفتمین امام شیعیان (128 - 183 هـ . ق).
مادر
کنیزى به نام تکتم که از شرافتمندان عجم به شمار مىرفته است.
فرزندان
اقوال در مورد تعداد فرزندان آن حضرت مختلف است، اما مشهور در بین علماء شیعه این است که امام (ع) تنها یک فرزند داشته به نام جواد (ع) (امام نهم شیعیان).
همسر
سبیکه یکى از کنیزان آن حضرت که مادر حضرت جواد (ع) است، و ام حبیبه دختر مأمون که در جریان ولایتعهدى تحمیلى با انگیزه سیاسى به عقد امام (ع) در آمد.
برادران و خواهران
نظریات در مورد تعداد خواهران و برادران آن حضرت مختلف است، عده اى تعداد آنها را 59 نفر و برخى 29 نفر و بعضى 37 یا 36 نفر ذکر کرده اند که عبارتند از؛ 17 برادر به نامهاى ابراهیم، عباس، قاسم، اسماعیل، جعفر، هارون، حسن، احمد، محمد، حمزه، عبدالله، اسحاق، عبیدالله، زید، حسن فضل، سلیمان و نوزده خواهر به نامهاى ؛ فاطمه کبرى، فاطمه صغرى، رقیه، حکیمه، ام ابیها، رقیه صغرى، کلثوم، ام جعفر، لبابه، زینب، خدیجه، علیه، امنه، حسنه، بریهه، عایشه، ام سلمه، میمونه، ام کلثوم.
سجایاى اخلاق
به امور مستمندان رسیدگى مى کرد.
بین افراد فرق نمىگذاشت مگر بر اساس تقوا.
به عیادت بیماران مى رفت.
در تشییع جنازه شرکت می کرد.
از اسراف پرهیز داشت.
همواره به یاد خدا بود.
قرآن زیاد تلاوت مى کرد.
همواره متبسم بود.
قهقهه نمى زد.
بوى خوش استعمال مى کرد.
هیچگاه دل کسى را نرنجاند.
به نظافت و پاکیزگى اهمیت مى داد.
بسیار صبور و شکیبا بود.
بسیار فروتن بود.
با همگان با خوشرویى برخورد مى کرد ، و...
قبل از امامت
این مدت 35 سال بود ودر این دوران حاکمانى چون منصور، مهدى و هارون عباسى بر مسند خلافت تکیه زدند.
امامت وبعد از آن
بعد از شهادت پدر گرامیش حضرت امام موسى کاظم علیه السلام بدست هارون خلیفه عباسى در سال 183 ه.ق به امامت رسید که با گذشت یک دهه، هارون وفات یافت و پسرش امین بر مصدر خلافت نشست و پس از4 سال واندى مأمون خلافت را بدست گرفت ودر این زمان بود که حضرت دچار نیرنگهاى ناجوانمردانه مأمون شد.
هجرت از مدینه به مرو
در پى دعوتهاى مکرر مأمون، آن حضرت برخلاف میل باطنى به همراهى فرستادگان مأمون راهى مرو شدند، اگرچه اقوال در خط سیر حرکت حضرت مختلف است اما در مورد ورود حضرت به نیشابور اتفاق نظر وجود دارد.
در طول اقامت حضرت در نیشابور که از شهرهاى بزرگ آن زمان به شمار مىرفته است وقایع بسیارى اتفاق افتاده، از آن جمله است بیان حدیث معروف سلسلة الذهب دراجتماع عظیم مردم نیشابور.
سپس با گذر از طوس و سرخس، سرانجام حضرت با تحمل حدود چهار ماه سفر در نیمه اول سال 201 هـ . ق وارد مرو شدند که مرکز حکومت مأمون بود.
امام درمرو
پس از ورود آن حضرت به مرو با استقبال گرم اما مزوّرانه مأمون روبرو شدند و چندى نگذشت که مأمون پیشنهاد ولایتعهدى را مطرح کرد و سرانجام حضرت را به پذیرش آن وادار نمود. مأمون در جهت پیشبرد اهداف شوم خود جلسات مناظره مختلفى بر پا مىکرد تا به خیال باطل خویش موجب سرشکستگى آن حضرت شود، اما هر چه سعى مىکرد به فضاحت خویش بیش از پیش نزدیک مىشد.
پس از پذیرش ولایتعهدى، کرامات بسیارى از حضرت مشاهده شد و وقایع بسیارى به وقوع پیوست از جمله استجابت دعاى حضرت در تقاضاى باران، مسئله برپایى نماز عید فطر به امامت امام و غیره.
شهادت
امام از هر فرصتى به نفع دین و احکام حیات بخش آن استفاده مىکرد و مأمون که متوجه اقبال مردم به امام شده بود تصمیم گرفت به هر نحوى امام را از میان بردارد و بدین ترتیب نقشه قتل آن حضرت را عملى کرد، و با خوراندن چند دانه انگور سمى در سال 203 هـ . ق حضرت را به شهادت رساند، و بدن مبارکش را در کنار قبر پدرش که به" بقعه هارونیه معروف بود دفن کرد و از آن به بعد به عنوان "مشهدالرضا" شهرت یافت و زیارتگاه ارادتمندان و شیفتگان اهل بیت قرار گرفت.