طلاق از مسائل حسّاس و مهمّی است که اسلام با آن چندان محتاطانه عمل میکند که پارهای آن را منفورترین حلال الهی شمردهاند، زیرا طلاق، درهم کوفتن پیوند مقدّس انسانی است، و از همینرو اسلام برای آن شرایطی نهاده تا این امر را به تأخیر اندازد و در این راه، گردنههایی مقرّر فرموده است تا شور طلاق فرو بنشیند و چارچوب خانواده حفظ شود و پیوند میان زن و شوهر سامان یابد. لیک امّا سوگمندانه شماری از فقها در این مهم، سختگیری نکردهاند و از بهر بیهودهترین عواملی که نه شرع حنیف آن را آورده نه خداوند متعال بدان خشنود است، تأییدش کردهاند. یکی از این فقها ابوعبید قاسم بن سلّام (متوفّی به سال 224هـ.) است که بدون توجه به بصیرت و هدایت و قرآن کریم، طلاق را تجویز کرده و عالم همروزگار او که نزد شماری از امامان اهلبیت (ع) شاگردی کرده با او ناسازگاری ورزید، او همان فضل بن شاذان (متوفّی به سال 260هـ.) بود که فتاوی ابن سلّام درباره طلاق را با توجّه به ادّله علمی و از سرِ غیرت دینی نقض کرد.