یکی از مهمترین معیارهای پذیرش حدیث، موافقت آن با آیات قرآن بوده است. در این اثر، نخست این نظریه مطرح شده که مراد از این موافقت «موافقت معنایی» است که به کمک اصول و قواعد معناشناسی نوین، میتوان بدان دست یافت. سپس با توجه به سه جریان کلی در زبانشناسی قرن بیستم؛ یعنی زبانشناسی گشتاری زایشی و زبانشناسی نقشگرا و زبانشناسی شناختی، موافقتها در سه دسته کلی گشتاری و تعبیری (شناختی) و فرانقشی جای داده شده و براساس هر یک از این جریانها تعدادی از اقسام موافقت معنایی، با ذکر نمونههایی از روایات، تحلیل شدهاند.