نويسندگان مسلمان سدههاي مياني چه برداشتي از جهان پيرامون خود داشتند؟ چه توصيفي از جامعه، تاريخ و فرهنگ خود ارائه ميدادند؟ هنگامي كه از جهان، تاريخ، نقشهاي اجتماعي و زنان مينوشتند، چه تصويري بهدست ميدادند؟ با چه شيوههايي به بازآفريني الگوها و معانی اقدام ميكردند و تفاوت ميان حقيقت و افسانه را چگونه با خوانندگان خود در ميان ميگذاشتند؟ اين اثر بر آن است تا با تحليل برخي آثار نويسندگان مسلمان، در فاصلة سدههاي هشتم تا شانزدهم ميلادي، به پرسشهاي بالا پاسخ گويد. از جملة اين نويسندگان ميتوان به ابن زنبل، تنوخي، همداني و جاحظ اشاره كرد.