پيرامون تأثير رعايت نکتههای زيستمحيطی بر طرّاحی شهرها و ساخت بناهای اسلامی، جستارهای بسياری پديد آمده که در هر يک ردپای انديشة دينی در سازههای معماری بهويژه در مناطق روستايی جهان اسلام جستوجو شده است، اما نگاه بيشتر اين پژوهشها از يک سو تنها به تأثيرات اقليمی بوده است و از سوی ديگر، بيش از آنکه رويکردی عمومی داشته باشند فقط به خانههای جهان اسلام پرداختهاند و نقش عوامل زيستمحيطی بهويژه در مساجد را ناديده گرفتهاند. حال آنکه معماری اسلامی را جز با نگاهی فراگيرتر و ژرفتر نمیتوان دريافت. در شکلگيری و پيدايیِ مفهومی با عنوان معماری اسلامی عناصر دينی و تمدنی و اقليمی پرشماری نقش دارند و مجموع اين عناصر هستند که ديدگاه فراگير زيستمحيطی را نمايندگی میکنند و در پژوهشهايی از اين دست، نبايد به عوامل اقليمی بسنده کرد، بلکه بايد به مسائل دينی و اجتماعی و فرهنگی نيز چشم داشت. محيط زيست و معماری دو مقولهای است که پيرامون هر يک سخن بسيار توان گفت؛ کتابی که در دست داريد پيوندهای چندسوية ميان اين دو را با نگاهی گسترده بررسی کرده و به پارهای از ديدگاههای روز بهخصوص در زمينة معماری اسلامی توجّهی ويژه نشان داده است. نويسنده در اين جستار کوشيده است تا با تحقيق در زمينههای معماریِ سرزمينهای مسلماننشين که گاه فرهنگهای بومیِ بسيار متفاوتی دارند و پيوندهای آن با مسائل زيستمحيطی، ديدگاه روشنتر و ژرفتري از معماری اسلامی را به خوانندگان و علاقهمندانِ حتی غيرمتخصص ارائه دهد و نقش برجستة نکتههای ريز و درشتِ زيستمحيطی را در شکلگيری سازههای اسلامیِ اين مناطق نمايان سازد.